پارت ۱۶ : یو ایمو

@ خوبی میا .. بهوش اومدی
دلم رفت بچه جون
< گوجو سنسه همگی حالشون خوبه
@ اره ولی از این به بعد حواست بیشتر به سوکونا باشه
< چشم
@ سوگورو کجا بودی ؟
○ مردم رو تا شعاع ۷ کیلومتری تخلیه کردیم
¥ این احمق نمی تونه منو کنترل کنه گوجو
@ دوباره .... اه خدا خسته شدم
× دایی من خوبم بزارم زمین
@ باشه
¥ خب چند دقیقه پیش کارت خوب بود
ولی ______
× ببند گاله رو
¥ ولی قراره بیشتر خوش بگذرونیم
× دایی داشت مثل چی سوکونا رو چپ و راست میکرد

× من .... دفعه دفعه قبل بهت هشدار دادم که تیکه تیکت میکنم
× خیلی سریع اومد دم گوشم
دست حال بهم زنشو گذاشت دوره کمرم و گفت : ¥بیا حداقل قبل از مرگت یه شب با هم خوش بگذرونیم
× تو حدفت چیه ؟
¥ معلومه دایی عزیزت
× خنده های شیطانی....... من خودم قلبت رو در میارم
حروم زاده
@ دست کثیفتو به خواهر زاده من نزن
اشغال
× دایی بیا ترکیبش کنیم
@ × خلاء بی نهایت قرمز
× قلمرو هامونو ترکیب کردیم
من به طرز باور نکردنی احساس قدرت میکردم
*دوستان میا دقیقا مثل عکس پارت شده بود*
منو داییم بلند بلند خنده شیطانی میکردیم و گفتیم : یو ایمو
¥ من شما دو تا رو از وسط نصف میکنم
× @اما قبلش خودت مردی هر دو با هم گفتیم
× آخه نازی ترسیدی
@ خیلی ترسیده باید براش لالایی بخونیم
مگه نه میا ؟
× معلومه ... من برات داست سفید برفی رو میخونم چطوره ریومن سوکونا
¥ برای امروز کافیه امیدوارم بازم بتونم بهت دست بزنم بانوی جوان
@ مردک عوضی
< سنسه گومن
@ اشکال نداره
@ همگی حالشون خوبهههههههه
○ من خوبم بقیه رو نمی دونم
@ من دیگه میرم .... میا خیلی خونی شدی
باید یه حموم درست حسابی بری
× اره
×باید شمشیرمو تمیز کنم
چطور بود ؟؟🥰🥰🥰🥰