ادامه پارت ۶۸
ادامه پارت ۶۸
جیمین : اگر نرم
ات ؛ من میرم
ات خواست بلند شه جیمین نزاشت
جیمین : دو دقیقه بشینننن
ات : هوففف
یکی از خدمتکارا کیک رو اورد تقسیم کردن
ات خواست کیک رو ببرو کههه نتونست
وقتی کیک ها رووونار زد دیدد یک جعبه هس ( اه اه چندشاااا
ات : این چیه
جیمینن : نمی دونم
ات اون جعبه رو برداشت بازش کرد
ات : جیمین
جیمین : عه عه عه حتما اشپز اشتباهی هدیه منو گذاشته رووویک
ات : یاااا جیمنااااااا
جیمین : روز ولنتاین مبارکککک
اهنگ پلی شد
ته و کوک و شوگا و نامجون هدیه هاشون رو دادن و جیمینم داد بعدش پاشدن رقصیدین
نوشیدنی خوردن
رقصیدن
خلاصهههههه خودتون تصور کنید گشادیم میشه 😂 ادمین تون زیادی گشاده
خلاصه رفتن خونه ات ماشین رو دید خوشحال شد دوس شدن (
صبح
جیمین رفته بود سرکار
جیمین ویو
صبح بلند شدم هنوز ات خواب بود حاضر شدم رفتم شرکت نشسته بودم داشتم کارام رو می کردم که یهو پیام امد رفتم پیام رو باز کردم اون ات بودددددد داشت..........
جیمین : اگر نرم
ات ؛ من میرم
ات خواست بلند شه جیمین نزاشت
جیمین : دو دقیقه بشینننن
ات : هوففف
یکی از خدمتکارا کیک رو اورد تقسیم کردن
ات خواست کیک رو ببرو کههه نتونست
وقتی کیک ها رووونار زد دیدد یک جعبه هس ( اه اه چندشاااا
ات : این چیه
جیمینن : نمی دونم
ات اون جعبه رو برداشت بازش کرد
ات : جیمین
جیمین : عه عه عه حتما اشپز اشتباهی هدیه منو گذاشته رووویک
ات : یاااا جیمنااااااا
جیمین : روز ولنتاین مبارکککک
اهنگ پلی شد
ته و کوک و شوگا و نامجون هدیه هاشون رو دادن و جیمینم داد بعدش پاشدن رقصیدین
نوشیدنی خوردن
رقصیدن
خلاصهههههه خودتون تصور کنید گشادیم میشه 😂 ادمین تون زیادی گشاده
خلاصه رفتن خونه ات ماشین رو دید خوشحال شد دوس شدن (
صبح
جیمین رفته بود سرکار
جیمین ویو
صبح بلند شدم هنوز ات خواب بود حاضر شدم رفتم شرکت نشسته بودم داشتم کارام رو می کردم که یهو پیام امد رفتم پیام رو باز کردم اون ات بودددددد داشت..........
۱۴.۰k
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.