[پارت21]
[پارت21]
ولی خوابمم نمیاد باید چیکار کنم نگاه سریالام کنم نگاه قطار بوسان کنم نگاه چی کنم خداااااااااااااااا این گاوم ک خوابه هعی بنظرم نگاه قطار بوسان کنم بهتره اره اره خب گوشیم کجاست گوشیم کجاساتتتتت وای ای گوشیه آشغال کجا رفته دو دقیقه پیش باهام بود
خاک واقعا خاک گوشیتو دستمه و نمی دونم اینو من برم ب کی بگم ای خدا حوصله قطار بوسانم ندارع هزار بار ک نگاش کردم لحظه ب لحظه شو حفظم خب چیکار کنم بازی کنم بازی هم ک ندارم برم دانلود کنم اره اره خوبه اما اگر بازیش عصابمو خورد کنه چی ن اصلا ولش ا/ت دیوونه شدی اره اره خب ب درک بیدار می مونم صبح ک شد میرم پیش دکتر میگم مرخصم کنه اره این بهترین کاره
دو دقیقه بدش انگار ک ن انگار من میخواستم تا صبح بیدار بمونم این خرس گرفتم خوابیدم صبح ک بیدار شدم دیدم مامانم روبه روم نشسته
ا/ت: بازم ک تو اومدی
مامانم: اره مگه مشکلی داره
ا/ت: اره مشکلشم توهی مامان لطفن برو
مامانم: خب باشه باهم میریم
ا/ت: کجا
مامانم: بوسان
ا/ت: مامان واقعا حوصله شوخی رو ندارم
مامانم:من شوخی نکردم کلی هم جدیم
ا/ت: خب کی گفته ک من قرارع بیام بوسان
مامانم: من
ا/ت: از کی تا حالا تو برا من تصمیم میگیری
مامانم: از وقتی ک ب دنیا اومدی
ا/ت: اوووووووووو ولی من اونقدری بزرگ شدم ک بتونم خودم برا خودم تصمیم بگیرم ن کس دیگه ای
مامانم: حالا من شدم کس دیگه ای اره
ا/ت: خیلی وقته ک هستی
مامانم: او پس وسایلاتو جم کن بیا تا بریم بوسان
ا/ت: ای خدااااا مامان من نمیام بوساننننن
مامانم: میایی خوبشم میایی
ا/ت: حالا کی میخواد منو ببره بوسان
مامانم: من
ا/ت: مامان برو بیرون تزار بیشتر از این ازت متنفر بشم
مامانم: ینی تو از من متنفری اره
ا/ت: خیلی زیاد اونقدر ک حتا نمی تونی فکرشو کنی
مامانم: پس از این ب بد دیگه تو مادری ب اسم مونبیول نداری
ا/ت: خیلی وقته ک من مادر ندارم
مامانم: گمشو
ا/ت: میشم نگران نباش فقط وقتی میری درم پشت سرت ببند
ا/ت: خانم هوی خانم با توهم
مامانم: با منی
ا/ت: سونگمین کجاست
مامانم: اون میاد با ما بوسان
ا/ت: چییییی ولی سونگمین هیچ جا نمیره
مامانم: تو برا پسر من تصمیم میگیری
ا/ت: ولی خودش دوست نداره بیاد بوسان
مامانم: نترس هرماه میاد پیشت
ا/ت: اوکی
وقتی مامانم رفت چشمام پر اه اشک شد برا مامانم گریه نمی کردم ولی بخاطر این ک دیگه سونگمینو نمی بینم گریه می کردم
ا/ت ب خودت بیا اون هرماه میاد پیشت اره میاد نیادم میارمش هعی قلبم درد می کنه هنوز چند روزه ک همو دیدیم اون خیلی زود داره میره (گریه کردم) آخه چرا من بچیه این زن شدمممم متنفر ازت مونبیوللللل متنفرم ازتتتتتتتتت کاش هیچ وقت ب دنیام نمی یاوردییییییییی چرااااااا منو ب دنیا آوردیییییییییی ها چرااااا
ولی خوابمم نمیاد باید چیکار کنم نگاه سریالام کنم نگاه قطار بوسان کنم نگاه چی کنم خداااااااااااااااا این گاوم ک خوابه هعی بنظرم نگاه قطار بوسان کنم بهتره اره اره خب گوشیم کجاست گوشیم کجاساتتتتت وای ای گوشیه آشغال کجا رفته دو دقیقه پیش باهام بود
خاک واقعا خاک گوشیتو دستمه و نمی دونم اینو من برم ب کی بگم ای خدا حوصله قطار بوسانم ندارع هزار بار ک نگاش کردم لحظه ب لحظه شو حفظم خب چیکار کنم بازی کنم بازی هم ک ندارم برم دانلود کنم اره اره خوبه اما اگر بازیش عصابمو خورد کنه چی ن اصلا ولش ا/ت دیوونه شدی اره اره خب ب درک بیدار می مونم صبح ک شد میرم پیش دکتر میگم مرخصم کنه اره این بهترین کاره
دو دقیقه بدش انگار ک ن انگار من میخواستم تا صبح بیدار بمونم این خرس گرفتم خوابیدم صبح ک بیدار شدم دیدم مامانم روبه روم نشسته
ا/ت: بازم ک تو اومدی
مامانم: اره مگه مشکلی داره
ا/ت: اره مشکلشم توهی مامان لطفن برو
مامانم: خب باشه باهم میریم
ا/ت: کجا
مامانم: بوسان
ا/ت: مامان واقعا حوصله شوخی رو ندارم
مامانم:من شوخی نکردم کلی هم جدیم
ا/ت: خب کی گفته ک من قرارع بیام بوسان
مامانم: من
ا/ت: از کی تا حالا تو برا من تصمیم میگیری
مامانم: از وقتی ک ب دنیا اومدی
ا/ت: اوووووووووو ولی من اونقدری بزرگ شدم ک بتونم خودم برا خودم تصمیم بگیرم ن کس دیگه ای
مامانم: حالا من شدم کس دیگه ای اره
ا/ت: خیلی وقته ک هستی
مامانم: او پس وسایلاتو جم کن بیا تا بریم بوسان
ا/ت: ای خدااااا مامان من نمیام بوساننننن
مامانم: میایی خوبشم میایی
ا/ت: حالا کی میخواد منو ببره بوسان
مامانم: من
ا/ت: مامان برو بیرون تزار بیشتر از این ازت متنفر بشم
مامانم: ینی تو از من متنفری اره
ا/ت: خیلی زیاد اونقدر ک حتا نمی تونی فکرشو کنی
مامانم: پس از این ب بد دیگه تو مادری ب اسم مونبیول نداری
ا/ت: خیلی وقته ک من مادر ندارم
مامانم: گمشو
ا/ت: میشم نگران نباش فقط وقتی میری درم پشت سرت ببند
ا/ت: خانم هوی خانم با توهم
مامانم: با منی
ا/ت: سونگمین کجاست
مامانم: اون میاد با ما بوسان
ا/ت: چییییی ولی سونگمین هیچ جا نمیره
مامانم: تو برا پسر من تصمیم میگیری
ا/ت: ولی خودش دوست نداره بیاد بوسان
مامانم: نترس هرماه میاد پیشت
ا/ت: اوکی
وقتی مامانم رفت چشمام پر اه اشک شد برا مامانم گریه نمی کردم ولی بخاطر این ک دیگه سونگمینو نمی بینم گریه می کردم
ا/ت ب خودت بیا اون هرماه میاد پیشت اره میاد نیادم میارمش هعی قلبم درد می کنه هنوز چند روزه ک همو دیدیم اون خیلی زود داره میره (گریه کردم) آخه چرا من بچیه این زن شدمممم متنفر ازت مونبیوللللل متنفرم ازتتتتتتتتت کاش هیچ وقت ب دنیام نمی یاوردییییییییی چرااااااا منو ب دنیا آوردیییییییییی ها چرااااا
۱۲۶.۶k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.