وقتی میری بیرون و پیشیت...... پارت ۵ ( آخر )🐈
ویو ات:
از خواب بلند شدم
شب شده بود واقعا امروز زیاد خوابیده بودم
به شوگا نگاه کردم منم دوسش داشتم به سمتش رفتم و بوسیدمش
زود ازش جدا شدم و می خواستم از تخت برم پایین که یهو دستمو گرفت
شوگا: من هنوز اجازه ندادم که بری
منو به سمت خودش کشید بغلم کرد
شوگا: بیا همیشه با هم بمونیم
آت: باشه
بلند شدم و لباسام رو پوشیدم از اتاق خارج شدمو مشغول درست کردن صبحانه شدم یه گربه وارد آشپز خونه شد ولی شوگا نبود بغلش کردم
آت: از کجا اومدی گوگولی
از بغلم پایین اومد به سمت شوگا رفت
شوگا تبدیل به گربه شد و داشت با اون بازی می کرد
اعصابم خورد شده بود فکر کنم دختره خودشو می چسبونه به شوگا
به طرف شوگا رفتم بغلش کردم
آت: ببین دختر نه یعنی گربه به عشقم نزدیک نشو هاااا
ویو شوگا:
با حرف آت خندم گرفته بود داشت حسودی می کرد از بغلش پریدم و تبدیل به آدم شدم
شوگا: آت
آت: بلهه
شوگا: هیچ کس جای تو رو نمی گیره خو!؟
آت: حتی این گربهه؟؟
شوگا: 😂 ایشون که کلا پسره دختر نیست من که گی نیستم
آت: چیی واقعا!
شوگا: اوهوم
آت خجالت کشیده بود خیلی بامزه شده بود
خندیدم و بغلش کردم
ویو ات: گربه از اونجا رفت شوگا خندید و منو بغل کرد
شوگا: دوست دارم
آت: منم دوست دارم پیشی من((:
پااایاانن🫶
با لایک و کامنت نظراتتون رو درباره این فیک بگید 🫂
از خواب بلند شدم
شب شده بود واقعا امروز زیاد خوابیده بودم
به شوگا نگاه کردم منم دوسش داشتم به سمتش رفتم و بوسیدمش
زود ازش جدا شدم و می خواستم از تخت برم پایین که یهو دستمو گرفت
شوگا: من هنوز اجازه ندادم که بری
منو به سمت خودش کشید بغلم کرد
شوگا: بیا همیشه با هم بمونیم
آت: باشه
بلند شدم و لباسام رو پوشیدم از اتاق خارج شدمو مشغول درست کردن صبحانه شدم یه گربه وارد آشپز خونه شد ولی شوگا نبود بغلش کردم
آت: از کجا اومدی گوگولی
از بغلم پایین اومد به سمت شوگا رفت
شوگا تبدیل به گربه شد و داشت با اون بازی می کرد
اعصابم خورد شده بود فکر کنم دختره خودشو می چسبونه به شوگا
به طرف شوگا رفتم بغلش کردم
آت: ببین دختر نه یعنی گربه به عشقم نزدیک نشو هاااا
ویو شوگا:
با حرف آت خندم گرفته بود داشت حسودی می کرد از بغلش پریدم و تبدیل به آدم شدم
شوگا: آت
آت: بلهه
شوگا: هیچ کس جای تو رو نمی گیره خو!؟
آت: حتی این گربهه؟؟
شوگا: 😂 ایشون که کلا پسره دختر نیست من که گی نیستم
آت: چیی واقعا!
شوگا: اوهوم
آت خجالت کشیده بود خیلی بامزه شده بود
خندیدم و بغلش کردم
ویو ات: گربه از اونجا رفت شوگا خندید و منو بغل کرد
شوگا: دوست دارم
آت: منم دوست دارم پیشی من((:
پااایاانن🫶
با لایک و کامنت نظراتتون رو درباره این فیک بگید 🫂
۱۳.۹k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.