فیکشن سهون پارت ۸
🚫رقص روی خون🚫
پارت هشتم
نویسنده:ارتمیس
#شب_ساعت_۹
آیو:وارد ویلا شدم و کد درو وارد کردم
طرف سهون که رو مبل نشسته بود رفتم
کمی خم شدم:سهون شی
عکسارو روی میز گذاشتم
نگاهشو روم چرخوند و بعد نگاهشو به عکسا داد
*خوبه نه خوبه خوشم اومد
میدونستم شخص مناسبی رو انتخاب کردم(((:
میتونی بری استراحت کنی
دستامو تو جیبم کردم و برگشتم
*کجا
_خونم دیگه!توقع نداری که تو پارک بخوابم؟
*بستگی داره کدوم خونه رو بگی
_چی؟!....
ادامه داره...♤
لایک♡
کامنت♤
کپی ممنوع
(میدونم کمه ولی امروز دو تا پارت اپ کردم و پارت قبلی طولانیه♡)
پارت هشتم
نویسنده:ارتمیس
#شب_ساعت_۹
آیو:وارد ویلا شدم و کد درو وارد کردم
طرف سهون که رو مبل نشسته بود رفتم
کمی خم شدم:سهون شی
عکسارو روی میز گذاشتم
نگاهشو روم چرخوند و بعد نگاهشو به عکسا داد
*خوبه نه خوبه خوشم اومد
میدونستم شخص مناسبی رو انتخاب کردم(((:
میتونی بری استراحت کنی
دستامو تو جیبم کردم و برگشتم
*کجا
_خونم دیگه!توقع نداری که تو پارک بخوابم؟
*بستگی داره کدوم خونه رو بگی
_چی؟!....
ادامه داره...♤
لایک♡
کامنت♤
کپی ممنوع
(میدونم کمه ولی امروز دو تا پارت اپ کردم و پارت قبلی طولانیه♡)
۶.۲k
۱۵ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.