جیرز پارت 11
بعد از صبحونه رفتم تو اتاقم و شروع کردم گریه کردن بعد از یک ربع لباس عوض کردم و رفتم بیرون همون موقع که از خونه زدم بیرون یک دختر اومد طرفم
جیسو :سلام
رزی:سلام شما ؟
جیسو :ببخشید شما ایشون رو می شناسی
و بعد بهم یک عکس نشون داد اون عکس جیمین بود
رزی:اره
جیسو:من خواهرشم میشه بهم بگی کجا زندگی می کنه ؟
رزی:بیا می برمت پیشش
جیسو :ممنون من جیسویم
رزی:منم رزی
جیسو :خوشبختم
رزی : منم
سوار ماشین شدیم و بعد ار 20دقیقه رسیدیم رفتیم طبقه 8 و در زدیم جیمین در و باز کرد
جیمین :ببخشید شما هی تو رزی نیستی باز چرا اینجایی ولش تو....تو...کی هستی
جیسو:منم جیسو خل بازی در نیار من خواهرتم
تا جیسو این رو گفت جیمین در رو مهکم بست و داد زد
جیمین :من هیچ خوانواده ای ندارم
جیسو اشک تو چشاش جمع شد رفتم کنارش و بهش دلداری دادم و گفتم نگران نباش جای خواب داری ؟
جیسو :نه تازه از امریکا اومدم شاید باید برگردم آه دوباره
رزی:بیا امشب با من بریم هتل منم نمی خوام برم خونه
جیسو :ممنون
رفتیم هتل جیسو دلش شکسته بود برای همین زود خوابید منم بعدش خوابیدم
صبح از خواب بیدار شدم دیدم جیسو خوابه یه برگه برداشتم و براش نوشتم من می رم دانشگاه شب بر می گردم و یکذره پول هم گذاشتم و بعد اماده شدم و رفتم سوار ماشین شدم رفتم داشگاه که دیدم لیسا و جنی منتظرمن تا من رو دیدن اومدن طرفم و گفتن تو چرا قیبت می زنه منم که جوابی نداشتم فقط خندیدم وارد کلاس شدم و.........،
#خاص #جذاب #زیبا #قشنگ #شیک #بینظیر #هنری #BEAUTIFUL_NICE #جـمیـݪ_رائـع_روعــہ_ابــداع #CLIP_VIDEO #FANDOGHI
جیسو :سلام
رزی:سلام شما ؟
جیسو :ببخشید شما ایشون رو می شناسی
و بعد بهم یک عکس نشون داد اون عکس جیمین بود
رزی:اره
جیسو:من خواهرشم میشه بهم بگی کجا زندگی می کنه ؟
رزی:بیا می برمت پیشش
جیسو :ممنون من جیسویم
رزی:منم رزی
جیسو :خوشبختم
رزی : منم
سوار ماشین شدیم و بعد ار 20دقیقه رسیدیم رفتیم طبقه 8 و در زدیم جیمین در و باز کرد
جیمین :ببخشید شما هی تو رزی نیستی باز چرا اینجایی ولش تو....تو...کی هستی
جیسو:منم جیسو خل بازی در نیار من خواهرتم
تا جیسو این رو گفت جیمین در رو مهکم بست و داد زد
جیمین :من هیچ خوانواده ای ندارم
جیسو اشک تو چشاش جمع شد رفتم کنارش و بهش دلداری دادم و گفتم نگران نباش جای خواب داری ؟
جیسو :نه تازه از امریکا اومدم شاید باید برگردم آه دوباره
رزی:بیا امشب با من بریم هتل منم نمی خوام برم خونه
جیسو :ممنون
رفتیم هتل جیسو دلش شکسته بود برای همین زود خوابید منم بعدش خوابیدم
صبح از خواب بیدار شدم دیدم جیسو خوابه یه برگه برداشتم و براش نوشتم من می رم دانشگاه شب بر می گردم و یکذره پول هم گذاشتم و بعد اماده شدم و رفتم سوار ماشین شدم رفتم داشگاه که دیدم لیسا و جنی منتظرمن تا من رو دیدن اومدن طرفم و گفتن تو چرا قیبت می زنه منم که جوابی نداشتم فقط خندیدم وارد کلاس شدم و.........،
#خاص #جذاب #زیبا #قشنگ #شیک #بینظیر #هنری #BEAUTIFUL_NICE #جـمیـݪ_رائـع_روعــہ_ابــداع #CLIP_VIDEO #FANDOGHI
۲۵.۲k
۲۲ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.