فیک آیدل خون آشام من
پارت21:
ویو ات:به جیمین گفتم که دیگه با من نیاد مگه بچم و اونم قبول کرد. امروز داشتپ با سوآ تلفنی حرف میزدم که گفتیم قرار بزاریم و همو ببینیم تا راحت تر ماجرا های این چند روز رو تعریف کنیم. قرار بود ساعت 6 بریم کافه سئول(مثلا بهترین کافه هست تو سئول😂) و اونجا همو ببین.ساعت 5:30 تمام کارامو کردم و راه افتادم و رسیدم کافه. از تاکسی پیاده شدم(تاکسی خیابون پشت کافه نگه داساه بود که اونجا خلوت بود)و خواستم برم سمت کافه که سوآ رو دیدم جلوی کافه. بای بای کردیم و خواستم برم سمتش که یهو یکی دستمال گذاشت رو دهنم و منو برد تو یه ماشین مشکی بزرگ و بعدش سیاهی مطلق.
ویو سوآ:ات داشت میومد که یه چند نفر با ماسک اومدن ات روبیهوش کردن و بردنش تو ماشین. منم جیغ کشیدم و فقط تنها چیزی که دیدم صورت جونگ کوک بود که تو ماشین نشسته بود و بعدش هم که اون چند نفر درو بستن. ا...اون واقعا کوک بود؟ ماشین باسرعت حرکت کرد و منم نمیدونستم باید چیکار کنم. تصمیم گرفتم برم خونه خودمون که جیمین هم میدونستم اونجاس.
راوی:سوآ با عجله تاکسی گرفت و بعد مدتی رسید خونه شون و درو با کلیدش باز کرد که جیمین از ترس خشکش زده بود.
٪:ببخشید بدون هماهنگی اومدم ولی مسئله خیلی مهمه
:چیشده سوآ؟
٪:ات رو دزدیدن
:چییییی؟
٪:ببین گوس کن برات توضیح میدم
راوی:سوآ همه چیزو برای جیمین تعریف کرد.
:پس کار کوکه. یه بلایی سرش بیارم که مرغای آسمون به حالص زار بزنن
٪:من اصلا حرفی از کوک زدم؟وایسا ببینم تو کوک رو از کجا میشناسی؟
:دشمنمه
٪:یعنی چی؟
:الان وقت سوال کردن نیس دوست دختر منو گرفتن ها
٪:خب دوست دختر تو رفیق منم هستا
:سوال کردن رو بزار برای بعد بیا نقشه بکشیم دیگه
٪:اوکی
راوی:جیمین به بادیگارداش زنگ زد و اطلاع داد که بیان به خونه(بادیگاردایی که جیمین برای آیدل بودنش داره در اصل برای خون آشام بودنشن)
اونا میرسن و نقشه شونو میکشن(توضیح نقشه در پارت بعد ایشالله) و آیا این نقشه موفقیت آمیز هست و همه جون سالم به در میبرن یا خیر؟......
لایک و کامنت یادتون نره قشنگا💜💜
ویو ات:به جیمین گفتم که دیگه با من نیاد مگه بچم و اونم قبول کرد. امروز داشتپ با سوآ تلفنی حرف میزدم که گفتیم قرار بزاریم و همو ببینیم تا راحت تر ماجرا های این چند روز رو تعریف کنیم. قرار بود ساعت 6 بریم کافه سئول(مثلا بهترین کافه هست تو سئول😂) و اونجا همو ببین.ساعت 5:30 تمام کارامو کردم و راه افتادم و رسیدم کافه. از تاکسی پیاده شدم(تاکسی خیابون پشت کافه نگه داساه بود که اونجا خلوت بود)و خواستم برم سمت کافه که سوآ رو دیدم جلوی کافه. بای بای کردیم و خواستم برم سمتش که یهو یکی دستمال گذاشت رو دهنم و منو برد تو یه ماشین مشکی بزرگ و بعدش سیاهی مطلق.
ویو سوآ:ات داشت میومد که یه چند نفر با ماسک اومدن ات روبیهوش کردن و بردنش تو ماشین. منم جیغ کشیدم و فقط تنها چیزی که دیدم صورت جونگ کوک بود که تو ماشین نشسته بود و بعدش هم که اون چند نفر درو بستن. ا...اون واقعا کوک بود؟ ماشین باسرعت حرکت کرد و منم نمیدونستم باید چیکار کنم. تصمیم گرفتم برم خونه خودمون که جیمین هم میدونستم اونجاس.
راوی:سوآ با عجله تاکسی گرفت و بعد مدتی رسید خونه شون و درو با کلیدش باز کرد که جیمین از ترس خشکش زده بود.
٪:ببخشید بدون هماهنگی اومدم ولی مسئله خیلی مهمه
:چیشده سوآ؟
٪:ات رو دزدیدن
:چییییی؟
٪:ببین گوس کن برات توضیح میدم
راوی:سوآ همه چیزو برای جیمین تعریف کرد.
:پس کار کوکه. یه بلایی سرش بیارم که مرغای آسمون به حالص زار بزنن
٪:من اصلا حرفی از کوک زدم؟وایسا ببینم تو کوک رو از کجا میشناسی؟
:دشمنمه
٪:یعنی چی؟
:الان وقت سوال کردن نیس دوست دختر منو گرفتن ها
٪:خب دوست دختر تو رفیق منم هستا
:سوال کردن رو بزار برای بعد بیا نقشه بکشیم دیگه
٪:اوکی
راوی:جیمین به بادیگارداش زنگ زد و اطلاع داد که بیان به خونه(بادیگاردایی که جیمین برای آیدل بودنش داره در اصل برای خون آشام بودنشن)
اونا میرسن و نقشه شونو میکشن(توضیح نقشه در پارت بعد ایشالله) و آیا این نقشه موفقیت آمیز هست و همه جون سالم به در میبرن یا خیر؟......
لایک و کامنت یادتون نره قشنگا💜💜
۴.۳k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.