عاشق شدن part⁶⁵
تولدم؟ ا.ت میدونست. هنوز عصبی بودم. اون پسره. کارای ا.ت. سریع پسش زدم
تهیونگ:ک میخوای دوستتو ببینی اره*عصبی
ا.ت:ته اون...
تهیونگ:ساکت. من تورو دوس داشتم. ا.تت. چطور تونستی اون کارارو بکنی هااااا*داد
دایانا:تهیونگ
برگشتم و دیدم. اون پسره. چی. اون. پسره دایانا بود
ا.ت:اون دایانا بود
تهیونگ:ت بهم خیانت نکردی
ا.ت:ن عشقم.
رفتم سمتش و بغلش کردم واقعا خوشحال شدم. بعد پسرا اومدن.
جیمین:واییی. خدا. کم مونده بود گریه کنی
تهیونگ:ببند
نامجون:ساکت . من تورو دوس داشتم. ا.تت. چطور تونستی اون کارارو بکنی هااااا*داره ادای تهیونگ رو رر میاره
ا.ت:بچه ها بسه دیگ ،، حداقل امروز اذیتش نکنین
تهیونگ:راس میگه مثلا تولدمه.
دایانا:بیاین ی عکس دسته جمعی بگیریم
بعد رفتیم و ی عکس گرفتیم
لایک و کامنت یادتون.........
.
.
.
.
نره دیگ 😇😇
تهیونگ:ک میخوای دوستتو ببینی اره*عصبی
ا.ت:ته اون...
تهیونگ:ساکت. من تورو دوس داشتم. ا.تت. چطور تونستی اون کارارو بکنی هااااا*داد
دایانا:تهیونگ
برگشتم و دیدم. اون پسره. چی. اون. پسره دایانا بود
ا.ت:اون دایانا بود
تهیونگ:ت بهم خیانت نکردی
ا.ت:ن عشقم.
رفتم سمتش و بغلش کردم واقعا خوشحال شدم. بعد پسرا اومدن.
جیمین:واییی. خدا. کم مونده بود گریه کنی
تهیونگ:ببند
نامجون:ساکت . من تورو دوس داشتم. ا.تت. چطور تونستی اون کارارو بکنی هااااا*داره ادای تهیونگ رو رر میاره
ا.ت:بچه ها بسه دیگ ،، حداقل امروز اذیتش نکنین
تهیونگ:راس میگه مثلا تولدمه.
دایانا:بیاین ی عکس دسته جمعی بگیریم
بعد رفتیم و ی عکس گرفتیم
لایک و کامنت یادتون.........
.
.
.
.
نره دیگ 😇😇
۵.۱k
۰۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.