پارت ۷
پارت ۷
محمد:حالا تو بگو چیکار کنم
لیلا: باید بری پشت
محمد: رها رها رها«رفتم اتاق زهرا»
رها: چرا اومدی اینجا
محمد: خب پس چرا جواب نمیدی
رها: زهرا جان میشه بری بیرون یه لحظه آفرین دختر خوب
زهرا: باشه«رفتم پذیرایی»
محمد: خب بگو عزیزم
رها: محمد من هنوزم تو رو نبخشیدم دلمون ناراحت کردی منو تو خیابون ها گذاشتی و رفتی دنبال بهار و از اونجا هم رفتید رستوران اون وقت دیگه تو نامزد نیستی الان برو گمشو تا گریه نکردم
محمد: باشه عزیزم «رفتم پذیرایی»
لیلا: چرا تنها اومدی
محمد«با نگرانی»: مامان رها نبخشید
رها:زهرا جان بیا ریاضیتو بنویس
زهرا: باشه «داشتم میرفتم داداش محمد گفت»
محمد: زهرا جون میشه من بری پیش خانم بیشینم
زهرا:باشه داداش
رها: زهرا جان بیا دیگه
محمد:حالا تو بگو چیکار کنم
لیلا: باید بری پشت
محمد: رها رها رها«رفتم اتاق زهرا»
رها: چرا اومدی اینجا
محمد: خب پس چرا جواب نمیدی
رها: زهرا جان میشه بری بیرون یه لحظه آفرین دختر خوب
زهرا: باشه«رفتم پذیرایی»
محمد: خب بگو عزیزم
رها: محمد من هنوزم تو رو نبخشیدم دلمون ناراحت کردی منو تو خیابون ها گذاشتی و رفتی دنبال بهار و از اونجا هم رفتید رستوران اون وقت دیگه تو نامزد نیستی الان برو گمشو تا گریه نکردم
محمد: باشه عزیزم «رفتم پذیرایی»
لیلا: چرا تنها اومدی
محمد«با نگرانی»: مامان رها نبخشید
رها:زهرا جان بیا ریاضیتو بنویس
زهرا: باشه «داشتم میرفتم داداش محمد گفت»
محمد: زهرا جون میشه من بری پیش خانم بیشینم
زهرا:باشه داداش
رها: زهرا جان بیا دیگه
۵.۹k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.