My Everything (همه چیزم)
P³
TAKEPARTY
KOOK
وقتی دست از بو.سیدن وحشیانه لب هاش کشید ابتدا کمربندش و بعد دکمه شلوارش و باز کرد و باکسرشو دراورد و عضوش و در دست گرفت و هند.جاب زد. ات برای دلرحمی جونگکوک گریه میکرد و مثل جوجه منزوی شده بود اما نمیدونست که حالت چهره اش کوک و بیشتر برای فتح سورا.خش مشتاق میکنه. شستش و روی لب های نرم و ورم کرده و خیس دختر کشید و دو انگشتش و وارد دهانش کرد. اما دختر با بدجنسی انگشت های کوک و گاز گرفت و کوک با درد دست نگه داشت و سیلی نسبتا محکمی به دختر زد و لباش و به گوش دختر چسبوند و با تحکم و تهدیدوارانه گفت
_ اگه یک بار دیگه.. فقط یک بار دیگه مثل یه سگ حار رفتار کنی و دندون بزنی همینجا بدون اینکه کسی بفهمه میکشمت
نگاهی به عض.وش کرد و بعد تو چشمای دختر
_ زبونتو بیار بیرون
اطاعت کرد. چهره شهوت برانگیز دختر با چشم های گریون و زبونی که بیرون آورده بود تا عض.وش و تو دهنش جا بده باعث منقبض شدن هرچه بیشتر پایین تنه اش میشد لبشو به دندون کشید
_ اوه فاک!!
و یکجا عض.وش و وارد دهان ات کرد و گردنش و چوک کرد
_ کافیه دندون بزنی تا ببینی چه بلایی سرت می یارم
وقتی فهمید ات بی تجربه ست و س.اک زدن بلد نیست خودش داخل دهانش عقب و جلو شد و انگشت هاش و دور گردنش حلقه کرد
_ همه کارا رو خودم باید بکنم لعنت بهت
جونگکوک استاد اعتراف گرفتن تو تخت بود! جوری بقیه رو به گریه زاری مینداخت که خود به خود زبونشون باز میشد و با چشم های گریون چیزی رو که کوک میخواست و به زبون می آوردن
_ عاح کجا بودی تو دختر
برای ات س.اک زدن درحالی که انگشت های کوک دور گردنش هعی تنگ تر و تنگ تر میشد و نفس کشیدن و سخت تر میکرد ناممکن بود. دستش و به مچ کوک رسوند و محکم گرفت تا بهش از خفگیش اطلاع بده اما کوک فقط به بلند شدن عض.وش و لذتی که توش میپیچید فکر میکرد و از چهره ات به عنوان اغواگری بیشتر استفاده میکرد.
وقتی لذت تمام وجودش و گرفت و لب ک.ام بود عضو.شو از دهانش بیرون کشید و با عجله به سمت دکمه های پیراهن ات هجوم برد تا بازشون کنه. دختر با التماس میگفت
+ خواهش میکنم جونگ کوک دیگه بیشتر از این پیش نرو.. قول میدم دیگه به حرفات گوش بدم، دیگه زبون درازی نمیکنم خواهش میکنم بزار برم
_ متاسفم ات حتی اگه عیسی مسیح هم ظهور کنه من بیخیال این شب نمیشم
کوک باوجود تقلا ها و التماس دختر لباس و از تنش دراورد و دست هاش و نوازش وار تا روی رو.ن دختر پایین آورد و دامن کوچولوش و در آورد
+ این خود تجا.وزه جونگکوک هق.. لطفا هق.. بس کن
_ این تج.اوز نیست بخشی از منه وقتی با دامن و شلوارک کوتاه یا لباس بدن نما جلوم قر میدی و خودم و به زور نگه میدارم
TAKEPARTY
KOOK
وقتی دست از بو.سیدن وحشیانه لب هاش کشید ابتدا کمربندش و بعد دکمه شلوارش و باز کرد و باکسرشو دراورد و عضوش و در دست گرفت و هند.جاب زد. ات برای دلرحمی جونگکوک گریه میکرد و مثل جوجه منزوی شده بود اما نمیدونست که حالت چهره اش کوک و بیشتر برای فتح سورا.خش مشتاق میکنه. شستش و روی لب های نرم و ورم کرده و خیس دختر کشید و دو انگشتش و وارد دهانش کرد. اما دختر با بدجنسی انگشت های کوک و گاز گرفت و کوک با درد دست نگه داشت و سیلی نسبتا محکمی به دختر زد و لباش و به گوش دختر چسبوند و با تحکم و تهدیدوارانه گفت
_ اگه یک بار دیگه.. فقط یک بار دیگه مثل یه سگ حار رفتار کنی و دندون بزنی همینجا بدون اینکه کسی بفهمه میکشمت
نگاهی به عض.وش کرد و بعد تو چشمای دختر
_ زبونتو بیار بیرون
اطاعت کرد. چهره شهوت برانگیز دختر با چشم های گریون و زبونی که بیرون آورده بود تا عض.وش و تو دهنش جا بده باعث منقبض شدن هرچه بیشتر پایین تنه اش میشد لبشو به دندون کشید
_ اوه فاک!!
و یکجا عض.وش و وارد دهان ات کرد و گردنش و چوک کرد
_ کافیه دندون بزنی تا ببینی چه بلایی سرت می یارم
وقتی فهمید ات بی تجربه ست و س.اک زدن بلد نیست خودش داخل دهانش عقب و جلو شد و انگشت هاش و دور گردنش حلقه کرد
_ همه کارا رو خودم باید بکنم لعنت بهت
جونگکوک استاد اعتراف گرفتن تو تخت بود! جوری بقیه رو به گریه زاری مینداخت که خود به خود زبونشون باز میشد و با چشم های گریون چیزی رو که کوک میخواست و به زبون می آوردن
_ عاح کجا بودی تو دختر
برای ات س.اک زدن درحالی که انگشت های کوک دور گردنش هعی تنگ تر و تنگ تر میشد و نفس کشیدن و سخت تر میکرد ناممکن بود. دستش و به مچ کوک رسوند و محکم گرفت تا بهش از خفگیش اطلاع بده اما کوک فقط به بلند شدن عض.وش و لذتی که توش میپیچید فکر میکرد و از چهره ات به عنوان اغواگری بیشتر استفاده میکرد.
وقتی لذت تمام وجودش و گرفت و لب ک.ام بود عضو.شو از دهانش بیرون کشید و با عجله به سمت دکمه های پیراهن ات هجوم برد تا بازشون کنه. دختر با التماس میگفت
+ خواهش میکنم جونگ کوک دیگه بیشتر از این پیش نرو.. قول میدم دیگه به حرفات گوش بدم، دیگه زبون درازی نمیکنم خواهش میکنم بزار برم
_ متاسفم ات حتی اگه عیسی مسیح هم ظهور کنه من بیخیال این شب نمیشم
کوک باوجود تقلا ها و التماس دختر لباس و از تنش دراورد و دست هاش و نوازش وار تا روی رو.ن دختر پایین آورد و دامن کوچولوش و در آورد
+ این خود تجا.وزه جونگکوک هق.. لطفا هق.. بس کن
_ این تج.اوز نیست بخشی از منه وقتی با دامن و شلوارک کوتاه یا لباس بدن نما جلوم قر میدی و خودم و به زور نگه میدارم
۹.۱k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.