عشق در خطر است پارت ۱۳
نامجون: پسرا آماده شدین بریم ساعت ۸ کنسرت شروع میشه رئیس بادیگارد جدید فرستاده
جین: شما جدید هستین رئیس شما رو فرستاده درو باز کنید که (بچه ها پسرا با افراد لیا حرف میزنند که بیهوش شون کردند بردن عمارت لیا اینا)
جنی: خوبه کارت خوب بود برای پاداش بهت یا نه همتون ۱ یک ماه استراحت میدم و. پول هم میدم به همتون چک ۱ میلیاردی میدم به صف بکشین ۱۰ نفر هستین تموم حالا برید
سوآ: خب اینا چند دقیقه دیگه بهوش میان الکس برو روشون آب بریز تا بیدار بشن اگه زیاد سرو صدا کردند بگو گیر فرشته های مرگ افتادی و دیگه راه فراری نیست اگه خواستن مارو ببینند بیارون اتاق کار لیا باشه
الکس: دختر عمو منو دسته کم گرفتی ها باشه فعلا
مین هی: الکس برو دیگه زبون نریز که لیا میگم بیاد جرت بده فهمیدی
الکس: نه غلط کردم رفتم (بچه ها این علامت § یعنی دارن با هر کسی با خودش فکر میکنه و این علامت ☆برای گذشته هست یعنی اتفاقی توی گذشته افتاده خب الکس رفت روشون آب رخت بیدار شدن)
الکس: عوضی بیدار بشین مگه خونه ی خاله خودتونه با خیال راحت خوابیدن ها (عربده)
نامجون: ما کجا هستیم فقط بزار بریم به پلیس شکایت میکنم (داد)
الکس: وای خدا ترسیدم نه نه شکایت نکن احمق الان باید فعلا دعا کنی سالم بمونی خب اسم مافیا فرشته های مرگ شنیدی (پوزخند)
یونگی: آره همه شنیدن کل کشور ازشون وحشت دارن بزرگترین باند مافیا مقام اول داره کسی تا حالا نتونسته به مقام اونا برسه دختر هستن
الکس: خوبه میدونید آخه گیر فرشته های مرگ افتادین
جین: خفه شو عوضی (داد)
الکس: خودت دهنتو ببند مگر نه غذای سگ ها میشی
بادیگارد: قربان بخاطر اینکه اینا سروصدا کردند ارباب گفت ببریم. شون اتاق کاره ارباب
الکس: وای نگاه ارباب عصبی شده ببرین شون
کوک: ولم کنید عوضی ولم کنید پسرا رو ولم کنید (داد)
ته: ولمون کنید
الکس: خب رسیدیم بریم داخل منتظر هستند ارباب ما اومدیم بیارشون داخل
جین: شما جدید هستین رئیس شما رو فرستاده درو باز کنید که (بچه ها پسرا با افراد لیا حرف میزنند که بیهوش شون کردند بردن عمارت لیا اینا)
جنی: خوبه کارت خوب بود برای پاداش بهت یا نه همتون ۱ یک ماه استراحت میدم و. پول هم میدم به همتون چک ۱ میلیاردی میدم به صف بکشین ۱۰ نفر هستین تموم حالا برید
سوآ: خب اینا چند دقیقه دیگه بهوش میان الکس برو روشون آب بریز تا بیدار بشن اگه زیاد سرو صدا کردند بگو گیر فرشته های مرگ افتادی و دیگه راه فراری نیست اگه خواستن مارو ببینند بیارون اتاق کار لیا باشه
الکس: دختر عمو منو دسته کم گرفتی ها باشه فعلا
مین هی: الکس برو دیگه زبون نریز که لیا میگم بیاد جرت بده فهمیدی
الکس: نه غلط کردم رفتم (بچه ها این علامت § یعنی دارن با هر کسی با خودش فکر میکنه و این علامت ☆برای گذشته هست یعنی اتفاقی توی گذشته افتاده خب الکس رفت روشون آب رخت بیدار شدن)
الکس: عوضی بیدار بشین مگه خونه ی خاله خودتونه با خیال راحت خوابیدن ها (عربده)
نامجون: ما کجا هستیم فقط بزار بریم به پلیس شکایت میکنم (داد)
الکس: وای خدا ترسیدم نه نه شکایت نکن احمق الان باید فعلا دعا کنی سالم بمونی خب اسم مافیا فرشته های مرگ شنیدی (پوزخند)
یونگی: آره همه شنیدن کل کشور ازشون وحشت دارن بزرگترین باند مافیا مقام اول داره کسی تا حالا نتونسته به مقام اونا برسه دختر هستن
الکس: خوبه میدونید آخه گیر فرشته های مرگ افتادین
جین: خفه شو عوضی (داد)
الکس: خودت دهنتو ببند مگر نه غذای سگ ها میشی
بادیگارد: قربان بخاطر اینکه اینا سروصدا کردند ارباب گفت ببریم. شون اتاق کاره ارباب
الکس: وای نگاه ارباب عصبی شده ببرین شون
کوک: ولم کنید عوضی ولم کنید پسرا رو ولم کنید (داد)
ته: ولمون کنید
الکس: خب رسیدیم بریم داخل منتظر هستند ارباب ما اومدیم بیارشون داخل
۵.۲k
۲۵ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.