Meeting again P8
یوری تصمیم گرفت با بانو چوی مشورت کنه
-بانو چوی یه دقیقه میای اینجا
-در خدمتم بانوی من
یوری کامل جریان رو برا بانو چوی تعریف کرد
-اینکه خبر خیلب خوبیه بانو من!!
-اما من نمی دونم بهش اعتماد کنم یا نه.
-به نظر من به ندای قلبتنون توجه کنید
و فلب یوری اعتماد کامل رو به یونگی داشت
یوری بالاخره تصمیمش رو گرفت و روز بعد چیزی که همه مناظرش بودن فرا رسید...
شب ساعت ۹ رودخونه نزدیک قصر
-اهمم....اومدی...خب جوابت چیه
-خب ببین قلب من همه جوری گیره تو هست نمیشه هم از تو جداش کرد پس منم عاشقتم:)
و حواب یونگی بوسه ای روی لب های یوری بود(وییییی هوراا)
و الان قرار بود که همه از جریان عشق عمیق بین پادشاه با خبر بشن
.
.
.
.
به مناسبت این انفاق خوب پادشاه دستور یه جشن مفصلی رو داد اونم چه جشنی!!
همه شاد بودن مخصوصا ملکه مادر که داشت با یه لبخند گنده یوری رو نگاه می کرد مثل اینکه اونم دست کمی از یونگی نداشت ولی کسی به یوری نگاه نکرد....اون از خوشحالی نمی دونست چی کار کنه انگار بعد از اون همه سختی بالاخره خوشبختی روی خوشش رو به یوری نشون داده ولی حالا بعد از یک سال خوشحالی بیشتری به خانواده ی مین اضافه میشه....
چیه رو تو پارت بعدی می فهمین
.........................................
سلام دوزتان چطورین؟؟
اینم از پارت جدید لایک و نظر یادتون نره که خیلی خیلی خوشحالم می کنه:)
خیلی خیلی دوستون دارم♡
شبتون به خیر☆
-بانو چوی یه دقیقه میای اینجا
-در خدمتم بانوی من
یوری کامل جریان رو برا بانو چوی تعریف کرد
-اینکه خبر خیلب خوبیه بانو من!!
-اما من نمی دونم بهش اعتماد کنم یا نه.
-به نظر من به ندای قلبتنون توجه کنید
و فلب یوری اعتماد کامل رو به یونگی داشت
یوری بالاخره تصمیمش رو گرفت و روز بعد چیزی که همه مناظرش بودن فرا رسید...
شب ساعت ۹ رودخونه نزدیک قصر
-اهمم....اومدی...خب جوابت چیه
-خب ببین قلب من همه جوری گیره تو هست نمیشه هم از تو جداش کرد پس منم عاشقتم:)
و حواب یونگی بوسه ای روی لب های یوری بود(وییییی هوراا)
و الان قرار بود که همه از جریان عشق عمیق بین پادشاه با خبر بشن
.
.
.
.
به مناسبت این انفاق خوب پادشاه دستور یه جشن مفصلی رو داد اونم چه جشنی!!
همه شاد بودن مخصوصا ملکه مادر که داشت با یه لبخند گنده یوری رو نگاه می کرد مثل اینکه اونم دست کمی از یونگی نداشت ولی کسی به یوری نگاه نکرد....اون از خوشحالی نمی دونست چی کار کنه انگار بعد از اون همه سختی بالاخره خوشبختی روی خوشش رو به یوری نشون داده ولی حالا بعد از یک سال خوشحالی بیشتری به خانواده ی مین اضافه میشه....
چیه رو تو پارت بعدی می فهمین
.........................................
سلام دوزتان چطورین؟؟
اینم از پارت جدید لایک و نظر یادتون نره که خیلی خیلی خوشحالم می کنه:)
خیلی خیلی دوستون دارم♡
شبتون به خیر☆
۲.۱k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.