part: 43
"𝐦𝐲 𝐝𝐚𝐝𝐝𝐲"
▪ویو انالی▪
اون .....دختر بود
همون کسی که داخل جنگل به گرگ شلیک کرده
ته و انا: هانااااا
یکم امد جلو تر که دیدم یکم بیحاله و رو مهلوش خم شده ، خواستم برم سمتش که تهیونگ نزاشت
ته: چی شده؟؟
دستشو از رو پهلوش برداشت که دستش خوnیی بود
انا: واااایییی...پهللووتتت...
هانا: م...میشه کمکم...کنی؟؟
تهیونگ و از خودم جدا کردم و و به سمتش رفتم که همون موقعه تو بقلم ولو شد( خوبه تهیونگ گفت به کسی اعتماد نکنا)
و از حال رفت
انا: تهیونگگگ...بیا اینجاااا
امد بالا سرم
انا: ببریمشش داخللل؟؟؟...حالش بده....
ته: بریم
انا: من نمیتونم بلندش کنم ....
تهیونگ هانارو براید استایل بلند کردو سری رفت طبقه بالا
داخل اون اتاقی که اول بودم ....
گذاشتش رو تخت
لباساش کلا خوnیی بود
دوییدم طبقه پاایین و جعبه کمک اولیه رو اوردم
انگار چییزی داخل بدnش فرو رفته بود
و در امده بود
چیکارش کنممم؟؟؟
خوnارو پاک کردم
ته: وایسا زنگ بزنم به جونگکوک
گوشیو برداشت و زنگ زد
من فقط سعی میکردم جلویه خوnریزیو بگیرم
ته: یکم وایسا جونگکوک با دکتر میاد
رنگ دختره پریده بود وو میترسیدم بلایی سرش بیاد
تهیونگ رفت پایین فک کنم درو زدن
دستام کلا خوnی شده بود
یه دفعه تهکوک با دکتر امدن بالا
انا: سلام
دکی: ای تو که سالمی
ته: انا نه اون دختره رو تخت
انا؟!
جونگکوک رفت بالا سرش و دستشو گذاشت رو پیشونیش
کوک: این خیلی سردهه
نگرانیه جونگکوک یکم زیادی زیاد بود
دکی: خوب خوبه یکم جلویه خوnریزیش بند امده
شروع کرد به کاراش و اون دختره کم کم زیر لbچییزی گفت که خیالمون راحت شد سالمه
کوک: کجا پیداش کردید؟
انا: داخل حیاط
کو: اخه اونجادچیکار میکرد؟
ته: نمیدونم
وکتر سرم وصل کرد بهش و امد طرفمون
دکی: ذخمش و هر روز دوبار تمیز زدافونی کنید باندو عوض کنید ، دارو هایی که میگم و به موقعه بهش بدید ....لباسشم عوض کنید
کوک :بهوش میاد؟
دکی: البته که ارع ..خطر رف شده به هیچ کدوم از اعضایه بدnش اسیب وارد نشده
ته: میتونید تشخیص بدیدچیشده؟
دکی: فک کنم شیئه تیز واردش شده..چاقو اینا نه...یچی بزرگ تر که نک تیز داره
▪ویو انالی▪
اون .....دختر بود
همون کسی که داخل جنگل به گرگ شلیک کرده
ته و انا: هانااااا
یکم امد جلو تر که دیدم یکم بیحاله و رو مهلوش خم شده ، خواستم برم سمتش که تهیونگ نزاشت
ته: چی شده؟؟
دستشو از رو پهلوش برداشت که دستش خوnیی بود
انا: واااایییی...پهللووتتت...
هانا: م...میشه کمکم...کنی؟؟
تهیونگ و از خودم جدا کردم و و به سمتش رفتم که همون موقعه تو بقلم ولو شد( خوبه تهیونگ گفت به کسی اعتماد نکنا)
و از حال رفت
انا: تهیونگگگ...بیا اینجاااا
امد بالا سرم
انا: ببریمشش داخللل؟؟؟...حالش بده....
ته: بریم
انا: من نمیتونم بلندش کنم ....
تهیونگ هانارو براید استایل بلند کردو سری رفت طبقه بالا
داخل اون اتاقی که اول بودم ....
گذاشتش رو تخت
لباساش کلا خوnیی بود
دوییدم طبقه پاایین و جعبه کمک اولیه رو اوردم
انگار چییزی داخل بدnش فرو رفته بود
و در امده بود
چیکارش کنممم؟؟؟
خوnارو پاک کردم
ته: وایسا زنگ بزنم به جونگکوک
گوشیو برداشت و زنگ زد
من فقط سعی میکردم جلویه خوnریزیو بگیرم
ته: یکم وایسا جونگکوک با دکتر میاد
رنگ دختره پریده بود وو میترسیدم بلایی سرش بیاد
تهیونگ رفت پایین فک کنم درو زدن
دستام کلا خوnی شده بود
یه دفعه تهکوک با دکتر امدن بالا
انا: سلام
دکی: ای تو که سالمی
ته: انا نه اون دختره رو تخت
انا؟!
جونگکوک رفت بالا سرش و دستشو گذاشت رو پیشونیش
کوک: این خیلی سردهه
نگرانیه جونگکوک یکم زیادی زیاد بود
دکی: خوب خوبه یکم جلویه خوnریزیش بند امده
شروع کرد به کاراش و اون دختره کم کم زیر لbچییزی گفت که خیالمون راحت شد سالمه
کوک: کجا پیداش کردید؟
انا: داخل حیاط
کو: اخه اونجادچیکار میکرد؟
ته: نمیدونم
وکتر سرم وصل کرد بهش و امد طرفمون
دکی: ذخمش و هر روز دوبار تمیز زدافونی کنید باندو عوض کنید ، دارو هایی که میگم و به موقعه بهش بدید ....لباسشم عوض کنید
کوک :بهوش میاد؟
دکی: البته که ارع ..خطر رف شده به هیچ کدوم از اعضایه بدnش اسیب وارد نشده
ته: میتونید تشخیص بدیدچیشده؟
دکی: فک کنم شیئه تیز واردش شده..چاقو اینا نه...یچی بزرگ تر که نک تیز داره
۱۴.۲k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.