فیک جدید.
نام فیک:گوهر سیاه
ژانر:ب/ی ا/ل_عاشقانه_مدرسه ای_تخیلی
تابع قوانین جمهوری اسلامی.تابع قوانین ویسگون
𝙋=3
سانگ هیون:
اسم بابام!!!
سارام:
اع فک کردم تویی
سانگ هیون:
چقد خنگی ک فک کردی من بابامم!
سارام:
ن دارم میگم تو ی ادم عادی نیستی و باباتم مث توعه
سانگ هیون:
مگ تو این دوره زمونه ادم عادی پیدا میشه!
سارام:
ولی نو بدجور عجیب و غریبی
سانگ هیون از جاش بلند شد و
سانگ هیون:
اوک اوک من عجیب غریب بگرد یکم تحقیق کن ببین چیم... چیزی پیدا کردی ب منم بگو
سارام:
مسخره خودتو بکن
سانگ هیون:
مه مسخره نیستم سارام...
فعلا و رفت...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
لی جانگ:
چجوری تو تونستی منو لو بدی
بادیگارد:
ن من غلط کنم همچین کاری کنم من براتون ارزش قائلم من لوتون ندادم دخترتون لو داده
لی جانگ:
چی! قطعا کار اون نیست..
سانگ هیون در و باز کرد و اومد تو و
سانگ هیون:
سلام بر خانواده عزیزززز چطور...
تا چشمش ب بادیگارد افتاد سریع تونست بفهمه چی تو مغزشه.... سانگ هیون زد زیر خنده و
سانگ هیون:
پدر نظرتون چیه این بادیگارد رو اخ...
لی جانگ:
خفه شو سانگ هیون
سانگ هیون:
چی گفتی!
سهون:
سانگ هیون... اروم باش
سانگ هیون با عصبانیت ب جنس مخالف تبدیل شد
لی جانگ:
چی؟ تو... تو دیگ کی هستی!!
سهون:
این تازه اولشه خفن تر از اینم دیدم
چا سونگی:
دختر.... ببخشید پسرای عزیزم بفرمایید شام..
سانگ هیون:
هوی لی جانگ حواستو جمع کن عصبی بشم دیگ اینقدر اروم نمیمونمااا ناپدید میکنم...درسته من ادم نیستم.. و رفت جلو و ی مشت کوبوند تو صورت بادیگارد و...
سانگ هیون:
منو زیر نظر گرفتی!
تا هویتمو بفهمی!
رفتی ب کیم چو پول دادی تا ب لی جانگ بگه ک میخواستم اونو بکشم! و هیون اونو فاش کنم!
سهون:
پشماااامممم چطوری ممکنه همه اینا رو فهمیده باشی!
ژانر:ب/ی ا/ل_عاشقانه_مدرسه ای_تخیلی
تابع قوانین جمهوری اسلامی.تابع قوانین ویسگون
𝙋=3
سانگ هیون:
اسم بابام!!!
سارام:
اع فک کردم تویی
سانگ هیون:
چقد خنگی ک فک کردی من بابامم!
سارام:
ن دارم میگم تو ی ادم عادی نیستی و باباتم مث توعه
سانگ هیون:
مگ تو این دوره زمونه ادم عادی پیدا میشه!
سارام:
ولی نو بدجور عجیب و غریبی
سانگ هیون از جاش بلند شد و
سانگ هیون:
اوک اوک من عجیب غریب بگرد یکم تحقیق کن ببین چیم... چیزی پیدا کردی ب منم بگو
سارام:
مسخره خودتو بکن
سانگ هیون:
مه مسخره نیستم سارام...
فعلا و رفت...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
لی جانگ:
چجوری تو تونستی منو لو بدی
بادیگارد:
ن من غلط کنم همچین کاری کنم من براتون ارزش قائلم من لوتون ندادم دخترتون لو داده
لی جانگ:
چی! قطعا کار اون نیست..
سانگ هیون در و باز کرد و اومد تو و
سانگ هیون:
سلام بر خانواده عزیزززز چطور...
تا چشمش ب بادیگارد افتاد سریع تونست بفهمه چی تو مغزشه.... سانگ هیون زد زیر خنده و
سانگ هیون:
پدر نظرتون چیه این بادیگارد رو اخ...
لی جانگ:
خفه شو سانگ هیون
سانگ هیون:
چی گفتی!
سهون:
سانگ هیون... اروم باش
سانگ هیون با عصبانیت ب جنس مخالف تبدیل شد
لی جانگ:
چی؟ تو... تو دیگ کی هستی!!
سهون:
این تازه اولشه خفن تر از اینم دیدم
چا سونگی:
دختر.... ببخشید پسرای عزیزم بفرمایید شام..
سانگ هیون:
هوی لی جانگ حواستو جمع کن عصبی بشم دیگ اینقدر اروم نمیمونمااا ناپدید میکنم...درسته من ادم نیستم.. و رفت جلو و ی مشت کوبوند تو صورت بادیگارد و...
سانگ هیون:
منو زیر نظر گرفتی!
تا هویتمو بفهمی!
رفتی ب کیم چو پول دادی تا ب لی جانگ بگه ک میخواستم اونو بکشم! و هیون اونو فاش کنم!
سهون:
پشماااامممم چطوری ممکنه همه اینا رو فهمیده باشی!
۴.۴k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.