پسر دایی پارک

پارت۱۳
کوک:حالا فهمیدی؟
+اره
_خب بریم کجا؟
کوک:بریم خونه دیگه
+نه به نظر من بریم یه جای دیگه
_راست میگه حالا که میتونیم نریم مدرسه بریم خوش بگذرونیم
کوک:خب بریم به جایی که من همیشه میرم
+کجا؟
کوک: میفهمید،جای قشنگه
«۴۰دقیقه بعد»
کوک: رسیدیم
+خیلی قشنگه،این چیه؟
_یه قبره؟
کوک:اره،سلام مامان خوبی؟
اونجا بهت خوش میگذره؟
خیلی دلم برات تنگ شده
کاش میتونستم ببینمت
« ا/ت ویو»
وقتی گفت سلام مامان خیلی دلم براش سوخت رفتم بغلش کردم
+ متاسفم
کوک:اونو خالم کشت (بغض)
اولین باره میبینم کوک بغض میکنه
ولی عجب خاله ی عوضی داشته
_بعد شما چی کار کردید؟
کوک:……..
«فلش بک به ۱۰سال پیش»
لونا:داداشی بیا بریم نقاشی بکشیم
کوک:باشه بریم
«صدای جیغ»
لونا:اون صدای مادر نبود؟(ترسیده)
کوک:الان نگاه میکنم (ترسیده)
«کوک ویو»
امشب شب کریسمس بود و پدر رفته بود ماموریت منو لونا و مادر خونه تنها بودیم
داشتیم با لونا میرفتیم توی حیاط که صدای جیغ مادر اومد
به لونا گفتم بمون همونجا تا من برگردم و از جات تکون نخور
رفتم توی اتاق مادر که………
__________________
گایز منم دلم برای کوک سوخت😂
شرایط:
۵لایک
۱۰کامنت
حمایت؟