یاقوت آبی چشمانت پارت ۱۶
(اینجا هم یکم خلاصه کردم از زبان راوی)☆ خب ۹ نفری رفتن رستوران رستورانش رو اینطوری تصور کنید که اتاق اتاقه تو هر اتاقم یه میز کوتاه با چندتا بالش کوچیک دورش برای نشستن هستش رفتن نشستن آکوتاگاوا کنار آتسو کنارش رانپو کنارش یوسانو کنارش کونیکیدا کنارش کیوکا کنارش دازای کنارش چویا کنار چویا هم که از اونطرف می شه کنار آکوتاگاوا تاچیهارا غذا سفارش دادن و تو مدتی که منتظر بودن آتسو و آکوتاگاوا یواشکی کادوهایی که برای همدیگه خردیده بود به هم دادن بدون اینکه بقیه متوجه بشن البته دازای و رانپو فهمیدن ولی خودشون رو زدن به اون راه (خلاصه نویسی تموم شد )
همه در سکوت منتظر بودن که یکی از خدمه رستوران وارد شد عذر خواهی کرد و گفت به دلیل مشکلی که برای آشپز پیش اومده بود غذاها با یه ۳۰ دقیقه تاخیر سرو می شهو رفت بعد از رفتن گارسون چویا رو به کیوکا کرد و گفت +خب حالا که این فرصت پیش اومده من می خوام ازش استفاده کنم کیوکا چان اینو برای تو خریدم (یکی از اون عروسک های کادو پیچ رو به کیوکا داد ) امیدوارم خوشت بیاد. (کیوکا سریع کنار چویا نشست و دازای رو کنار زد که باعث ناراحتی و اخم محو دازای شد ولی برای اینکه کسی متوجه نشه چیزی به روش نیاور و سرجای اولیه کیوکا نشست و تماشا کرد چطور کیوکا خودش رو کنار امگای مورد علاقش جا می کنه کیوکا کادو رو از چویا گرفت به سرعت بازش کرد) با چشمهای ستاره ای رو به چویا گفت: چویا سان این خیلی قشنگه خیلی ازتون ممنونم خیلی دوسش دارم (چویا دستش رو روی موهای کیوکا کشید) + خوشحالم خوشت اومد ... کیوکا از مافیا رفتی ولی هنوزم می تونی منو برادر صدا کنی البته اگه دوست داشتی. کیوکا: واقعا خیلی ممنونم برادر (خودش رو پرت کرد تو بقل چویا که باعث لبخند چویا و عصبانیت دازای شد) کیوکا:*خیلی دلم می خواد بهت بگم منم برات هدیه خریدم برادر ولی باید تا تولدت صبر کنم یه سه روز دیگه بعدش از گرفتن هدیم حتما خوشحال می شی (کیوکا لبخندی زد از بقل چویا بیرون اومد خنجری که برای کویو سان خریده بود نشونش داد) و گفت: برادر ببین اینو برای کویو سان گرفتم قشنگه + اره خیلی منم براش کیمونو خریدم نظرت چیه باهم هدیه هارو بهش بدیم. کیوکا(علامتش رو ٪ گذاشتم) باشه ولی من نگهشون می دارم تو یه وقت گمشون می کنی +باشه باشه به جز اون فکر کنم هدیه کیو هم پیش تو بزارم که یه وقت خراب نشه خواستم بهش بدم ازت می گیرم. ٪قبوله + هو تاچیهارا این عطرو برات گرفتم دیگه با اون بوی بدت رو مخم نری(تاچیهارا عطر رو گرفت)^کله هویج من اصلا بوی بد نمی دم ولی دستت درد نکنه اه مارکم هست حتما گرونه _* صبر کن چی شد می تونم با هدیه خردن برای کیوکا و کیو کنار بیام چون بچن و خب مثل خواهر وبرادرشن (کیو پسره و کیوکا دختر ) کویو سان هم مثل خواهر بزرگتر یا مادرشه ولی چویا برای چی برای اون دماغ چسبی مسخره هدیه خریده؟؟؟؟؟؟؟
_______ پارت بعد ۵ تا لایک
همه در سکوت منتظر بودن که یکی از خدمه رستوران وارد شد عذر خواهی کرد و گفت به دلیل مشکلی که برای آشپز پیش اومده بود غذاها با یه ۳۰ دقیقه تاخیر سرو می شهو رفت بعد از رفتن گارسون چویا رو به کیوکا کرد و گفت +خب حالا که این فرصت پیش اومده من می خوام ازش استفاده کنم کیوکا چان اینو برای تو خریدم (یکی از اون عروسک های کادو پیچ رو به کیوکا داد ) امیدوارم خوشت بیاد. (کیوکا سریع کنار چویا نشست و دازای رو کنار زد که باعث ناراحتی و اخم محو دازای شد ولی برای اینکه کسی متوجه نشه چیزی به روش نیاور و سرجای اولیه کیوکا نشست و تماشا کرد چطور کیوکا خودش رو کنار امگای مورد علاقش جا می کنه کیوکا کادو رو از چویا گرفت به سرعت بازش کرد) با چشمهای ستاره ای رو به چویا گفت: چویا سان این خیلی قشنگه خیلی ازتون ممنونم خیلی دوسش دارم (چویا دستش رو روی موهای کیوکا کشید) + خوشحالم خوشت اومد ... کیوکا از مافیا رفتی ولی هنوزم می تونی منو برادر صدا کنی البته اگه دوست داشتی. کیوکا: واقعا خیلی ممنونم برادر (خودش رو پرت کرد تو بقل چویا که باعث لبخند چویا و عصبانیت دازای شد) کیوکا:*خیلی دلم می خواد بهت بگم منم برات هدیه خریدم برادر ولی باید تا تولدت صبر کنم یه سه روز دیگه بعدش از گرفتن هدیم حتما خوشحال می شی (کیوکا لبخندی زد از بقل چویا بیرون اومد خنجری که برای کویو سان خریده بود نشونش داد) و گفت: برادر ببین اینو برای کویو سان گرفتم قشنگه + اره خیلی منم براش کیمونو خریدم نظرت چیه باهم هدیه هارو بهش بدیم. کیوکا(علامتش رو ٪ گذاشتم) باشه ولی من نگهشون می دارم تو یه وقت گمشون می کنی +باشه باشه به جز اون فکر کنم هدیه کیو هم پیش تو بزارم که یه وقت خراب نشه خواستم بهش بدم ازت می گیرم. ٪قبوله + هو تاچیهارا این عطرو برات گرفتم دیگه با اون بوی بدت رو مخم نری(تاچیهارا عطر رو گرفت)^کله هویج من اصلا بوی بد نمی دم ولی دستت درد نکنه اه مارکم هست حتما گرونه _* صبر کن چی شد می تونم با هدیه خردن برای کیوکا و کیو کنار بیام چون بچن و خب مثل خواهر وبرادرشن (کیو پسره و کیوکا دختر ) کویو سان هم مثل خواهر بزرگتر یا مادرشه ولی چویا برای چی برای اون دماغ چسبی مسخره هدیه خریده؟؟؟؟؟؟؟
_______ پارت بعد ۵ تا لایک
۴.۳k
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.