پارت۱۶💍💃
پارت۱۶💍💃
بوسه ای از تو.👑🌷
وی: ولش بدو فرار کنیم.
لیا: من الان دقیقا چطوری فرار کنم .
وی: پاشو و بدو.
لیا: دست و پا بسته به صندلی؟😒
وی: آخ اصلا حواسم نبود.
نامجون میاد و دست و پاهام و واز میکنه.
وی: حالا بدو.
لیا: وی یکی پشت سرته.
وی: کی؟
لیا: با تفنگ بالا سرت واستاده.
جین بر میگرده و نگاه میکنه که ببینه کیه و وقتی میبینه خشک میشه.
وی: جین چرا خشکت زده.؟
جین: پشت ....ت....سر...ت..... .
وی بر میگرده و میبینه اونجا جون وایساده و یه تفنگ بالا سر وی گرفته.
وی: داری چه کار میکنی جون.
جون: میخوام بکشمتون.(با نیش خند)
لیا: جون نکن خواهش میکنم.
جون: ولی من میخوام اینارو بکشم و تورو مال خودم کنم.
لیا: پس تمام این کارا کار تو بوده؟!
جون: آفرین خیلی باهوشی .
لیا: گمشو از جلو چشام گمشو.
که جون میاد و منو میچسبونه به دیوار.
جون: چی؟
لیا: گمشو.
جون: باشه پس اول کدوم و بکشم؟🤨
جون یه گلوله شلیک میکنه به جین . میخوره تو شکمش.
لیا: جینننننننننن😱😱.
نامجون: جین هیونگگگگگگ😨.
وی: واییییییی نهههههههه😰😰😰.
جون: 😄😄😄😄.
که یهو صدای در میاد بابام میاد تو با یه عالمه آدم.
لیا: باباااااااا( با گریه😭)
جین: گریه....هه نکن....ن.
لیا: خفه شو حرف نزن.(وا چرا؟😂)
جون: آقای پارک.
لیا:😒😒😒.
آقای پارک: چی شده کی اینکار و کرده؟
جون داشت نگاتون میکرد.
لیا: جون.
آقای پارک: نه لیا امکان نداره.
وی: چرا داره هممونم شاهدیم.
بابام به جون نگاه میکنه.
آقای پارک: کار تو بوده؟
جون: بله.
آقای پارک: ببریدش و یه درس حسابی بهش بدید.
( پرش زمانی)
جین و میبریم بیمارستان و دکتر از اتاق عمل میاد بیرون.
دکتر: حالشون کاملا خوبه.
لیا: خدایا شکرت.
همون موقع همه میان حتی شوگا و ناحی و دکتر شان.
لیا: شما چرا اومدین مگه نگفتم حواستون به شوگا باشه .شوگا اصلا چرا تو اومدی .؟😡
جیمین: نگران جین بودیم چی شد خوبه حالش؟
وی : اره خوبه ولی باید چند روز اینجا بمونه.
جیهوپ: خیالم راحت شد.
شوگا: خوبه.
لیا: من برا شما دارم.
گوش شوگا و جونگ کوک و میگیرمو و بقیه هم میبرم بیرون و اینقدر میزنمشون تا حالشون جا بیاد.....
________________________________
بچه ها اینم از این پارت امیدوارم خوشتون بیاد.🙂
بوسه ای از تو.👑🌷
وی: ولش بدو فرار کنیم.
لیا: من الان دقیقا چطوری فرار کنم .
وی: پاشو و بدو.
لیا: دست و پا بسته به صندلی؟😒
وی: آخ اصلا حواسم نبود.
نامجون میاد و دست و پاهام و واز میکنه.
وی: حالا بدو.
لیا: وی یکی پشت سرته.
وی: کی؟
لیا: با تفنگ بالا سرت واستاده.
جین بر میگرده و نگاه میکنه که ببینه کیه و وقتی میبینه خشک میشه.
وی: جین چرا خشکت زده.؟
جین: پشت ....ت....سر...ت..... .
وی بر میگرده و میبینه اونجا جون وایساده و یه تفنگ بالا سر وی گرفته.
وی: داری چه کار میکنی جون.
جون: میخوام بکشمتون.(با نیش خند)
لیا: جون نکن خواهش میکنم.
جون: ولی من میخوام اینارو بکشم و تورو مال خودم کنم.
لیا: پس تمام این کارا کار تو بوده؟!
جون: آفرین خیلی باهوشی .
لیا: گمشو از جلو چشام گمشو.
که جون میاد و منو میچسبونه به دیوار.
جون: چی؟
لیا: گمشو.
جون: باشه پس اول کدوم و بکشم؟🤨
جون یه گلوله شلیک میکنه به جین . میخوره تو شکمش.
لیا: جینننننننننن😱😱.
نامجون: جین هیونگگگگگگ😨.
وی: واییییییی نهههههههه😰😰😰.
جون: 😄😄😄😄.
که یهو صدای در میاد بابام میاد تو با یه عالمه آدم.
لیا: باباااااااا( با گریه😭)
جین: گریه....هه نکن....ن.
لیا: خفه شو حرف نزن.(وا چرا؟😂)
جون: آقای پارک.
لیا:😒😒😒.
آقای پارک: چی شده کی اینکار و کرده؟
جون داشت نگاتون میکرد.
لیا: جون.
آقای پارک: نه لیا امکان نداره.
وی: چرا داره هممونم شاهدیم.
بابام به جون نگاه میکنه.
آقای پارک: کار تو بوده؟
جون: بله.
آقای پارک: ببریدش و یه درس حسابی بهش بدید.
( پرش زمانی)
جین و میبریم بیمارستان و دکتر از اتاق عمل میاد بیرون.
دکتر: حالشون کاملا خوبه.
لیا: خدایا شکرت.
همون موقع همه میان حتی شوگا و ناحی و دکتر شان.
لیا: شما چرا اومدین مگه نگفتم حواستون به شوگا باشه .شوگا اصلا چرا تو اومدی .؟😡
جیمین: نگران جین بودیم چی شد خوبه حالش؟
وی : اره خوبه ولی باید چند روز اینجا بمونه.
جیهوپ: خیالم راحت شد.
شوگا: خوبه.
لیا: من برا شما دارم.
گوش شوگا و جونگ کوک و میگیرمو و بقیه هم میبرم بیرون و اینقدر میزنمشون تا حالشون جا بیاد.....
________________________________
بچه ها اینم از این پارت امیدوارم خوشتون بیاد.🙂
۲.۰k
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.