اون اون
اون اون
ته : بگو چیشده میخوای جون ب لبم کنی
یونا : بردنش اتاق عمل چون فلبش ایستاده
ته ویو
همهی اینا تقصير منه اگه من رانندگی نمیکردم اینجوری نمیشد (گریه)
نشستیم تا دکتر اومد
ته : آقا ی.ی دکتر حالش .. خوبه؟
دکتر : بله ولی خطر زیادی رو پشت سر گذاشتن
آقای تهیونگ ی لحظه میاین
ته : بهه بله الان میام
دکتر:آقای تهیونگ خانم ا/ت بسیار قلب ضعیفی داره و با هر شوک عصبی ممکنه سکته کنه و براش خیلی بده
ته ویو
با حرفش قلبم درد گرفت ینی باهش چیکار کردن
ته: م.منون
ا/ت رو بردن تو اتاقش کارش تموم شد و دکتر هم گف میشه ببرمش
منم رفتم کارای ترخیص رو انجام دادم و ا/ت رو بردم
ا/ت: اوم ت..تهیونگ
ته: بهوش اومدی حالت خوبه. ؟
ا/ت آره خوبم میشه بریم فروشگاه
ته :چی میخوای
ا/ت : حالا میفهمی دیکه
ته : باشه باشه الان میریممم
ا/ت ویو
اصلا حالم خوب نبود خستم بود ولی دلم خوراکی میخواس
ته : پیاده شو
ا/ت: چرا
ته : مگه نگفتی بریم فروشگاه
ا/ت : آها باش
رفتیم تو فروشگاه رفتم سمت قفسه چیپس ها چند تا برداشتم با چند تا خوراکی دیگه و رفتیم
ته: ا/ت بهتری ؟
ا/ت: چرا انقدر نگرانی ؟
ته : هیچی
ته دیو
رفتیم خونه ی من یونا و نایون واسه ا/ت چند تا لباس اورده بودن تو ماشین
ا/ت : اینجا کجاس
ته: خونه من دیگه
ا/ت ویو
اصلا حوصله ی بحث نداشتم پس هیچی نگفتم
رفتیم بالا
ا/ت: من چی بپوشم ؟
ته : تو اون ساکه لباسات هس
ا/ت: باشه
لباسمو پوشیدم( بچه ها اون لباسه ک گفتم واس پارت بعده هس)
ته: چ خوشگل شدی
ا/ت: ...... مرسی
ته : چیزی میخوری
ا/ت ` آره اره اون خوراکی ها ک خریدیم
ته : باشه
ا/ت: ته
بجه ها حداقل ۸ تا لایک و ۸ تا کامنت
حمایت فراموش نشه ۵۰ تایی مون کنید 🤩🫀
ته : بگو چیشده میخوای جون ب لبم کنی
یونا : بردنش اتاق عمل چون فلبش ایستاده
ته ویو
همهی اینا تقصير منه اگه من رانندگی نمیکردم اینجوری نمیشد (گریه)
نشستیم تا دکتر اومد
ته : آقا ی.ی دکتر حالش .. خوبه؟
دکتر : بله ولی خطر زیادی رو پشت سر گذاشتن
آقای تهیونگ ی لحظه میاین
ته : بهه بله الان میام
دکتر:آقای تهیونگ خانم ا/ت بسیار قلب ضعیفی داره و با هر شوک عصبی ممکنه سکته کنه و براش خیلی بده
ته ویو
با حرفش قلبم درد گرفت ینی باهش چیکار کردن
ته: م.منون
ا/ت رو بردن تو اتاقش کارش تموم شد و دکتر هم گف میشه ببرمش
منم رفتم کارای ترخیص رو انجام دادم و ا/ت رو بردم
ا/ت: اوم ت..تهیونگ
ته: بهوش اومدی حالت خوبه. ؟
ا/ت آره خوبم میشه بریم فروشگاه
ته :چی میخوای
ا/ت : حالا میفهمی دیکه
ته : باشه باشه الان میریممم
ا/ت ویو
اصلا حالم خوب نبود خستم بود ولی دلم خوراکی میخواس
ته : پیاده شو
ا/ت: چرا
ته : مگه نگفتی بریم فروشگاه
ا/ت : آها باش
رفتیم تو فروشگاه رفتم سمت قفسه چیپس ها چند تا برداشتم با چند تا خوراکی دیگه و رفتیم
ته: ا/ت بهتری ؟
ا/ت: چرا انقدر نگرانی ؟
ته : هیچی
ته دیو
رفتیم خونه ی من یونا و نایون واسه ا/ت چند تا لباس اورده بودن تو ماشین
ا/ت : اینجا کجاس
ته: خونه من دیگه
ا/ت ویو
اصلا حوصله ی بحث نداشتم پس هیچی نگفتم
رفتیم بالا
ا/ت: من چی بپوشم ؟
ته : تو اون ساکه لباسات هس
ا/ت: باشه
لباسمو پوشیدم( بچه ها اون لباسه ک گفتم واس پارت بعده هس)
ته: چ خوشگل شدی
ا/ت: ...... مرسی
ته : چیزی میخوری
ا/ت ` آره اره اون خوراکی ها ک خریدیم
ته : باشه
ا/ت: ته
بجه ها حداقل ۸ تا لایک و ۸ تا کامنت
حمایت فراموش نشه ۵۰ تایی مون کنید 🤩🫀
۳۴.۶k
۱۸ فروردین ۱۴۰۲