کاردیشلریم و سوسعم (پارت۱۶)
دروک: نرم؟
سوسن: من نگفتم از من اجازه بگیر فقط پرسیدم
دروک: ولی اگه تو بگی نمیرم
سوسن: اه دروک به منچه مگه من مث توهم هرجا میخوای بری برو
دروک: باشه آسیه رو میبرم اون خونه دیه که مال باباعه داده دست من کلیدشو
سوسن: عه اینجوریه؟ منم میرم خونه عمر اینا
دروک: غلط نکن
سوسن: تو چیکاره من داری
دروک: نمیری خب؟
سوسن: باشه برو حاضر شو دیرم شدددددد
دروک: رفتم یه دوش 10 دقیقه ای گرفتم حاضر شدم یه تیشرت نازک سفید پوشیدم با یک شلوار لی و یه کت قهوه ای کفشامو پوشیدم سوییچ و کلیدای خونه دیگه رو برداشتم و با سوسن راه اوفتادیم
ادامه دارد...
سوسن: من نگفتم از من اجازه بگیر فقط پرسیدم
دروک: ولی اگه تو بگی نمیرم
سوسن: اه دروک به منچه مگه من مث توهم هرجا میخوای بری برو
دروک: باشه آسیه رو میبرم اون خونه دیه که مال باباعه داده دست من کلیدشو
سوسن: عه اینجوریه؟ منم میرم خونه عمر اینا
دروک: غلط نکن
سوسن: تو چیکاره من داری
دروک: نمیری خب؟
سوسن: باشه برو حاضر شو دیرم شدددددد
دروک: رفتم یه دوش 10 دقیقه ای گرفتم حاضر شدم یه تیشرت نازک سفید پوشیدم با یک شلوار لی و یه کت قهوه ای کفشامو پوشیدم سوییچ و کلیدای خونه دیگه رو برداشتم و با سوسن راه اوفتادیم
ادامه دارد...
۷۰۶
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.