پارت ۳۶ : عشق و سرنوشت
گیسو : باشه
نامجون : اصلا استرس نداشته باشین خب بزنید بریم
گندم : خب اتاق رئیس کمپانی کجاست
تهیونگ : اونجاست
که یهو درباز شد و رئیس اومد بیرون
پی دی نیم : سلام من پی دی نیم هستم رئیس کمپانی بیگ هیت شما دوتا باید کار اموز های جدید باشید
گندم : سلام بله
پی دی نیم : خب معرفی نمیکنید
گیسو : سلام من گیسو هستم
گندم : سلام من گندم هستم
پی دی نیم : خوشبختم خب خانوم پارک میاد تا از تون تست بگیره
خانم پارک : سلام بفرمایید از این طرف
خب این از متنتون بفرمایید توی استودیو ببینم چکارمیکند
جونگ کوک : خانوم پارک مثل مامان ماست و خیلی هم دوسمون داره
( شخصیت خانم پارک مندراوردی و وجود خارجی نداره )
گیسو : باشه گندم بزن بریم
( ۱۵ دقیقه ی بعد )
گیسو : خب خانم پارک چطور بود
خانم پارک : شما دوتا قبلا کار اموز کدوم کمپانی بودید
گندم : ما اصلا کار اموز نبودیم
خانم پارک : یعنی شما دوتا بدون اینکه کار اموز یه کمپانی باشید اینقدر خوب میخونید؟
گندم : بله
خانم پارک : نامجون دخترا از فردا باشما میان سر تمرینات
گیسو : ولی ما که هنوز هیچ اموزشی ندیدیم
خانم پارک : دختر جون صدای شما از صد تا ایدل مشغول بکار بهتره خب پسرا همه شماره هاتون به دخترا بدید و اینکه شما دوتا با من راحت باشید منو مثل مامانتون بدونید میتونید هرچی که میخواید منو صدا بزنید
گندم : خاله جون چطوره
خانم پارک : عالیه حلا بیاید بغلم ببینم
گیسو : وای بغلاتون بوی مامانم رو میده
گندم : دقیقا خب خاله جون اگه با ما توی کمپانی کاری ندارید دیگه بریم
خانم پارک : نه قربونت برم دیگه میتونید برید
گیسو : مرسی خالجون خب گندم بدو جمع کن بریم
گندم : باشه پسرا شکاره هاتون رو سرع بنویسید که این خواهر ما صبر نداره
( ۵ دقیقه ی بعد )
گندم : مرسی خداحافظ پسرا میبینمتون تا فردا
اعضا : خداحافظ
گندم : یادت باشه رفتیم خونه شماره هارو توی گوشیامون ذخیره کنیم
گیسو : باشه
گندم : وقت ناهاره بیا بریم رستوران
گیسو : باشه خب اول بیا شماره ها رو ذخیره کنیم
( ۵ دقیقه ی بعد )
گیسو : خب تموم شد خب العان بریم کجا غذا بخوریم
گندم : بریم پیش خاله مینا
گیسو : دلم خیلی براش تنگ شده
گندم : منم یادته روزایی که امتحان داشتیم و وقت نمیکردیم یه غذایی بخوریم خاله برامون کلی غذا درست میکرد و می اورد خونمون یا وقتایی که سرما میخوردیم خاله مینا حسابی ازمون مراقبت میکرد
گیسو : دلم حسابی برای اون غذاهای خوشمزش تنگ شده
گندم : منم حالا سرعت این ماشین تو زیاد کن خیر سرت مدل بالا ترین ماشین زیر پاته
گیسو : وایی باشه
( ۱۵ دقیقه ی بعد )
گیسو : وایی سلام خاله
خاله مینا : وایی سلام عشقای خاله چطورید
گندم : هیچی خاله جون اومدیم دسپخت خاله جونمون رو بخوریم و دلی از عزل در بیاریم
نامجون : اصلا استرس نداشته باشین خب بزنید بریم
گندم : خب اتاق رئیس کمپانی کجاست
تهیونگ : اونجاست
که یهو درباز شد و رئیس اومد بیرون
پی دی نیم : سلام من پی دی نیم هستم رئیس کمپانی بیگ هیت شما دوتا باید کار اموز های جدید باشید
گندم : سلام بله
پی دی نیم : خب معرفی نمیکنید
گیسو : سلام من گیسو هستم
گندم : سلام من گندم هستم
پی دی نیم : خوشبختم خب خانوم پارک میاد تا از تون تست بگیره
خانم پارک : سلام بفرمایید از این طرف
خب این از متنتون بفرمایید توی استودیو ببینم چکارمیکند
جونگ کوک : خانوم پارک مثل مامان ماست و خیلی هم دوسمون داره
( شخصیت خانم پارک مندراوردی و وجود خارجی نداره )
گیسو : باشه گندم بزن بریم
( ۱۵ دقیقه ی بعد )
گیسو : خب خانم پارک چطور بود
خانم پارک : شما دوتا قبلا کار اموز کدوم کمپانی بودید
گندم : ما اصلا کار اموز نبودیم
خانم پارک : یعنی شما دوتا بدون اینکه کار اموز یه کمپانی باشید اینقدر خوب میخونید؟
گندم : بله
خانم پارک : نامجون دخترا از فردا باشما میان سر تمرینات
گیسو : ولی ما که هنوز هیچ اموزشی ندیدیم
خانم پارک : دختر جون صدای شما از صد تا ایدل مشغول بکار بهتره خب پسرا همه شماره هاتون به دخترا بدید و اینکه شما دوتا با من راحت باشید منو مثل مامانتون بدونید میتونید هرچی که میخواید منو صدا بزنید
گندم : خاله جون چطوره
خانم پارک : عالیه حلا بیاید بغلم ببینم
گیسو : وای بغلاتون بوی مامانم رو میده
گندم : دقیقا خب خاله جون اگه با ما توی کمپانی کاری ندارید دیگه بریم
خانم پارک : نه قربونت برم دیگه میتونید برید
گیسو : مرسی خالجون خب گندم بدو جمع کن بریم
گندم : باشه پسرا شکاره هاتون رو سرع بنویسید که این خواهر ما صبر نداره
( ۵ دقیقه ی بعد )
گندم : مرسی خداحافظ پسرا میبینمتون تا فردا
اعضا : خداحافظ
گندم : یادت باشه رفتیم خونه شماره هارو توی گوشیامون ذخیره کنیم
گیسو : باشه
گندم : وقت ناهاره بیا بریم رستوران
گیسو : باشه خب اول بیا شماره ها رو ذخیره کنیم
( ۵ دقیقه ی بعد )
گیسو : خب تموم شد خب العان بریم کجا غذا بخوریم
گندم : بریم پیش خاله مینا
گیسو : دلم خیلی براش تنگ شده
گندم : منم یادته روزایی که امتحان داشتیم و وقت نمیکردیم یه غذایی بخوریم خاله برامون کلی غذا درست میکرد و می اورد خونمون یا وقتایی که سرما میخوردیم خاله مینا حسابی ازمون مراقبت میکرد
گیسو : دلم حسابی برای اون غذاهای خوشمزش تنگ شده
گندم : منم حالا سرعت این ماشین تو زیاد کن خیر سرت مدل بالا ترین ماشین زیر پاته
گیسو : وایی باشه
( ۱۵ دقیقه ی بعد )
گیسو : وایی سلام خاله
خاله مینا : وایی سلام عشقای خاله چطورید
گندم : هیچی خاله جون اومدیم دسپخت خاله جونمون رو بخوریم و دلی از عزل در بیاریم
۷.۵k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.