تحلیل واقعه عاشورا
محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر
در ایام ماه محرم هر شب مطالبی از کتاب ارزشمند تحلیل واقعه عاشورا از آثار علامه شهید مرتضی مطهری را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.
تحلیل واقعه عاشورا
(ادامه مطلب از شب گذشته)
ما در عاشورا دو نوع شعار مىبینیم. یک نوع شعارهایى است که فقط معرّف شخص است و بیش از این چیز دیگرى نیست. ولى شعارهاى دیگرى است که علاوه بر معرفى شخص، معرّف فکر هم هست، معرّف احساس است، معرّف نظر و ایده است، و اینها را ما در روز عاشورا زیاد مىبینیم. هر دو نوع شعار را مىبینیم. اما شعارهاى خود اباعبداللّه، خود داستان مفصلى است که همه آن را نمىتوانم در این یک جلسه براى شما عرض بکنم.
شعارهاى اباعبداللّه علیهالسلام
اباعبداللّه در مقام افتخار، خیلى تکیه مىکرد روى پدرش علىّ مرتضى. البته به اعتبار جدّش هم افتخار مىکرد (آنکه جاى خود دارد) ولى مخصوصا به پدرش علىّ مرتضى افتخار مىکرد، با اینکه آنها که در آنجا بودند دشمنان على بودند ولى مدّعى بودند که ما امت پیغمبر هستیم. امام حسین کوشش داشت که افتخارش را به علىّ مرتضى رسما بیان کرده باشد.
اشعارى که اباعبداللّه در روز عاشورا خواندهاند، خیلى مختلف است؛ با آهنگهاى مختلف سروده شده است که بعضى از آنها از خود اباعبداللّه و بقیه از دیگران است و ایشان استشهاد کردهاند، مثل اشعار معروف فَرْوَة بن مُسَیْک که سراپا حماسه است. یکى از اشعارى که اباعبداللّه در روز عاشورا مىخواند و آن را شعار خودش قرار داده بود، این شعر بود (مخصوصا یک مصراع آن):
اَلْمَوْتُ اَوْلى مِنْ رُکوبِ الْعارِ
وَالْعَارُ اَوْلى مِنْ دُخولِ النّارِ42
نزد من، مرگ از ننگ ذلت و پستى بهتر و عزیزتر و محبوبتر است. اسم این شعار را باید گذاشت شعار آزادى، شعار عزت، شعار شرافت؛ یعنى براى یک مسلمان واقعى، مرگ همیشه سزاوارتر است از زیر بار ننگ ذلت رفتن. مردم دنیا! بدانید اگر حسین حاضر است که تا آخرین قطره خون خود و جوانانش ریخته شود، براى چیست. حسین در دامن پیغمبر و على بزرگ شده است (تعبیر از خودش است)، از پستان زهرا شیر خورده است. خطبهاى دارد اباعبداللّه در روز عاشورا، در آن وقتى که از نظر ظاهر همه امیدها قطع شده است و هر کسى [ در آن شرایط] باشد خودش را مىبازد. ولى این خطبه آنچنان شور و احساسات دارد که گویى آتش است که از دهان حسین بیرون مىآید، اینقدر داغ است! آیا این جملهها شوخى است: «اَلا وَ اِنَّ الدَّعِىَّ ابْنَ الدَّعِىِّ قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَالذِّلَّةِ، وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ»43؟! (گریه استاد) مىدانید به من چه پیشنهاد مىکند؟
ادامه مطلب را فردا شب ببینیم
در ایام ماه محرم هر شب مطالبی از کتاب ارزشمند تحلیل واقعه عاشورا از آثار علامه شهید مرتضی مطهری را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.
تحلیل واقعه عاشورا
(ادامه مطلب از شب گذشته)
ما در عاشورا دو نوع شعار مىبینیم. یک نوع شعارهایى است که فقط معرّف شخص است و بیش از این چیز دیگرى نیست. ولى شعارهاى دیگرى است که علاوه بر معرفى شخص، معرّف فکر هم هست، معرّف احساس است، معرّف نظر و ایده است، و اینها را ما در روز عاشورا زیاد مىبینیم. هر دو نوع شعار را مىبینیم. اما شعارهاى خود اباعبداللّه، خود داستان مفصلى است که همه آن را نمىتوانم در این یک جلسه براى شما عرض بکنم.
شعارهاى اباعبداللّه علیهالسلام
اباعبداللّه در مقام افتخار، خیلى تکیه مىکرد روى پدرش علىّ مرتضى. البته به اعتبار جدّش هم افتخار مىکرد (آنکه جاى خود دارد) ولى مخصوصا به پدرش علىّ مرتضى افتخار مىکرد، با اینکه آنها که در آنجا بودند دشمنان على بودند ولى مدّعى بودند که ما امت پیغمبر هستیم. امام حسین کوشش داشت که افتخارش را به علىّ مرتضى رسما بیان کرده باشد.
اشعارى که اباعبداللّه در روز عاشورا خواندهاند، خیلى مختلف است؛ با آهنگهاى مختلف سروده شده است که بعضى از آنها از خود اباعبداللّه و بقیه از دیگران است و ایشان استشهاد کردهاند، مثل اشعار معروف فَرْوَة بن مُسَیْک که سراپا حماسه است. یکى از اشعارى که اباعبداللّه در روز عاشورا مىخواند و آن را شعار خودش قرار داده بود، این شعر بود (مخصوصا یک مصراع آن):
اَلْمَوْتُ اَوْلى مِنْ رُکوبِ الْعارِ
وَالْعَارُ اَوْلى مِنْ دُخولِ النّارِ42
نزد من، مرگ از ننگ ذلت و پستى بهتر و عزیزتر و محبوبتر است. اسم این شعار را باید گذاشت شعار آزادى، شعار عزت، شعار شرافت؛ یعنى براى یک مسلمان واقعى، مرگ همیشه سزاوارتر است از زیر بار ننگ ذلت رفتن. مردم دنیا! بدانید اگر حسین حاضر است که تا آخرین قطره خون خود و جوانانش ریخته شود، براى چیست. حسین در دامن پیغمبر و على بزرگ شده است (تعبیر از خودش است)، از پستان زهرا شیر خورده است. خطبهاى دارد اباعبداللّه در روز عاشورا، در آن وقتى که از نظر ظاهر همه امیدها قطع شده است و هر کسى [ در آن شرایط] باشد خودش را مىبازد. ولى این خطبه آنچنان شور و احساسات دارد که گویى آتش است که از دهان حسین بیرون مىآید، اینقدر داغ است! آیا این جملهها شوخى است: «اَلا وَ اِنَّ الدَّعِىَّ ابْنَ الدَّعِىِّ قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَالذِّلَّةِ، وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ»43؟! (گریه استاد) مىدانید به من چه پیشنهاد مىکند؟
ادامه مطلب را فردا شب ببینیم
۶۵۱
۰۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.