مروارید عشق پارت ۱۰
صبحونمونو خوردیم من میز جمع کردم جونگ کوک رفت تو اتاق همون موقع در زدن رفتم در و باز کردم تهیونگ سریع در و بستم (از ایناست که زود جابه جا میشه😐😂😂😂) کوک:دید من:سریع بستم در و برو جونگ کوک رفت در و باز کرد کوک:آه تهیونگ تهیونگ:این کی بود کوک:کی کی بود تهیونگ:دختر تو خونته کوک:کی من نه تهیونگ:آخه همین الان دختر بود کوک:خوبی نه دختر نیست تهیونگ:الکی یعنی الان واقعا فکر کردی من باور کردم کوک:اوکی میگم گائول رفتم سمت در من:سلام تهیونگ:سلام جونگ کوک توضیح کوک:باشه میگم گائول دوست دختر منه تهیونگ:چیییییی کی کجا چجوری کوک:تو خیابون(تو خیابون😐😂😂😂) تهیونگ:همونی نیستی که اومدی تو ساختمون روبه رویی من:چرا همونم تهیونگ:آههه خوشبختم قیافت به کره ایا نمیخوره من:ایرانیم تهیونگ:😲 ایرانی من:اوهوم تهیونگ:واو هی پسر سلیقت حرف نداره ها(لطف دارید😐😂😂) کوک:من که بد انتخاب نمیکنم تهیونگ:به کسی گفتی کوک:نوچ الان فقط تو فهمیدی تهیونگ:ولی کوک:ولی چی یهو همه ریخت جلو در همه:وایییی من:سلاممم همه:سلام جین:نکفته بودی از این کارا بلدی (جین 😐😐😐) کوک:دیگه ما اینیم نامجون:ایرانی من:اوهوم نامجون:پس حتما آرمی من:آره هستم نامجون:چند ساله من:شیش ساله کوک:حالا بیاید تو خوب من:آره جیمین:دوست دخترت خیلی کیوت هست کوک:میدونم ☺ من:😊 رفتن نشستن منم رفتم نشستم جونگ کوکم اومد جیهوپ:چجوری باهاش آشنا شدی کوک:من رفته بودم بیرون که تو راه بهش برخورد کردم و اونجا عاشقش شدم ولی خوب شد به موقع گفتم چون اون قرار بود یه ماه اینجا بمونه ولی به موقع گفتم و نرفت من:اوهوم همون موقع ساعتم بوق خورد وقت مناسبی نبود ولی باید میخوردم کوک:آه فکر کنم وقت قرصاته من:آره اگه تموم نشده باشه رفتم قرصمو برداشتم من:خوب خداروشکر سه تا مونده قرصمو خوردم بوق ساعتم قطع شد و رفتم نشستم همه:چرا قرص میخوری کوک:امم گائول ناراحتی قلبی داره و این ساعتش بهش میگه که وقت قرصشو بخوره همه:واقعا من:اوهوم نامجون:هی جونگ کوک الان مسئولیتش با خودته ها کوک:من بهش گفتم مراقبشم یونگی:بایدم باشی اون اینجا تنها کوک:هستم خوب تهیونگ:مامان بابات کجان من:اونا یه کشور دیگن تهیونگ:همون ایران من:نه اونا تو فرانسن تهیونگ:آووو ولی بازم تنهایی اینجا من:اتفاقا تا قبلش نبودم با دوستم اومده بودم ولی رفت و من موندم اینجا بعد از کلی حرف زدن جونگ کوک چشمش به جیمین افتاد که داشت منو نگاه میکرد یه زره ته لیوان آبم مونده بود ریخت تو صورتش من:😶 جیمین:داری چیکار میکنی کوک:برای چی به گائول نگاه میکنی جیمین:چون کیوته کوک:آره هست ولی نگاش نکن
۹.۹k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.