زن زیبائی نیستم
زن زیبائی نیستم
موهایی دارم سیاه که فقط تا زیر گردنم میآید
و نه شب را به یادت میآورد
نه ابریشم
نه سکوتِ شاعرانه
.... نه حتی خیال یک خوابِ آرام
پوستِ گندمی دارم
که نه به گندم میماند
نه کویر
و چشم هایی
که گاهی سیاه میزند
گاهی قهوه ای
و گاه که به یاد مادرم میافتم عسلی میشوند و کمی خیس
دستهایم .... دست هایم
دست هایم مهربانند
و هر از گاهی
برایِ تو
به یادِ تو
به عشقِ تو
شعر مینویسند
...
مرا همینطور ساده دوست داشته باش
با موهایی که نوازش میخواهند
و دستهای که نوازشت میکنند
و چشمهایی که
به شرقیِ صورتِ من میآیند ..
موهایی دارم سیاه که فقط تا زیر گردنم میآید
و نه شب را به یادت میآورد
نه ابریشم
نه سکوتِ شاعرانه
.... نه حتی خیال یک خوابِ آرام
پوستِ گندمی دارم
که نه به گندم میماند
نه کویر
و چشم هایی
که گاهی سیاه میزند
گاهی قهوه ای
و گاه که به یاد مادرم میافتم عسلی میشوند و کمی خیس
دستهایم .... دست هایم
دست هایم مهربانند
و هر از گاهی
برایِ تو
به یادِ تو
به عشقِ تو
شعر مینویسند
...
مرا همینطور ساده دوست داشته باش
با موهایی که نوازش میخواهند
و دستهای که نوازشت میکنند
و چشمهایی که
به شرقیِ صورتِ من میآیند ..
۱۹.۸k
۱۵ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.