یاقوت آبی چشمانت پارت ۱۸ بخش اول

چویا جلو رستوران از بقیه خداحافظی کرد ازشون جدا شد و به سمت خونش حرکت کرد قبل از جدا شدن از بقیه به کیوکا گفته بود وقتی با رانپو برگشت مافیا خودش عروسک کیو و کیمونو کویو سان رو بهشون بده و فقط بگه چویا براشون خریده و امیدواره خوششون بیا بعدا از اون صحبتی که با دازای داشت واقعا دیگه حوصله هیچ چیزی رو نداشت و قفسه سینش کمی تیر می کشید خونش از رستوران دور بود ولی می خواست تا خونه پیاده بره شاید کمی اعصابش آروم بشه جعبه سیگار و فندک رو از جیبش بیرون آورد سیگار رو روشن کرد و میان لب هاش گذاشت
(در همین زمان جلو ورودی رستوران یوسانو گفت حوصله نداره همراه بقیه به بار بره و حاضره به جای رانپو کیوکا رو به مافیا برگردونه)☆ مکان مافیای بندر☆ یوسانو و کیوکا وارد مافیا شدن و کیوکا با تمام سرعت به سمت اتاق کویو سان رفت در زد و با اجازه ورود داخل رفت از شانس خوبش کیو هم همونجا پیش کویو سان بود هدیه هارو به اونا داد کویو که حسابی از کیمونو و خنجر خوشش اومده بود گفت:کیوکا جان خنجر خیلی قشنگیه واقعا ازت انتظاری نداشتم ممنون سلیقه ی چویا هم خیلی خوبه سه روز دیگه تولدشه باید براش هدیه بگیرم. کیو هم حسابی ذوق کرده بود عروسک رو بقل گرفته بود باهاش بازی می کرد و می گفت چویا بهترین برادر دنیاست ☆مکان بار ☆ دازای رانپو کونیکیدا تاچیهارا آتسو و آکو وارد بار شدن سفارش دادن و مشغول صحبت شدن ☆ مکان خانه چویا☆
_____________
بخش دوم پارت ۱۸ رو تا چند دقیقه دیگه می زارم