P⁹
Jungkook/
خریدارو خساب کردمو رفتیم بیرون کیسه هارو گذاشتم صندلی پشتی
_ خب بریم
+ کجا بدون ماشین ؟
_پیاده میریم
+من حوصله پیاده رفتن ندارم
_ خب من حوصلتو باز میکنم
.........................................................
Youna/
این پسره داست چیکار میکرد؟ چرا سعی میکرد حالمو خوب کنه؟
من که نمیشناختمش ولی کنارش بودن حس خوبی بهم میده.(بعلی این چنین است...)
یه نفر داره سعی میکنه حالمو خوب کنه
در طول راه برام بستنی خرید و فقط حرف میزد
کم کم یخم داشت آب میشد و تصمیم گرفتم باهاش خوب رفتار کنم.
_ خب رسیدیم
+اینجا؟
_ اومم شهربازی
+ واقعا
_ بله کوچولوی من
+ شوخی میکنی
_ شوخی چیه شهربازی جلو چشاته دیگه *خندید
از ذوق یه جیغ کوچولوعی کشیدم که یه لبخند گشادی رو لبش بود
به خودم اومدم و یه اهمی کردم
و سرمو پایین انداختم
_ حالا چرا خجالت میکشی کوچولو
دستشو اورد زیر چونمو صورتمو بالا گرف
صورتشو بهم نزدیک کرد و گونمو بوسید
_ به خاطر اون سیلی ازت معذرت میخوام دست خودم نبود کنترلم از دستم در رف
با دستش گونمو نوازش میداد نمیدونم این چه حسی بود که وقتی لمسم میکرد داشتم(حس عشق خواهرم عشققققققق🥲❤️)
+مهم نی
_ هس
+ نیس ول کن
_هس بگو که بخشیدی منو
+ اره بخشیدم
میخواست از لبم ببوسه ک گفتم
+ داری چیکار میکنی وسط جمعی....
_ برام مهم نی
و یه بوسه کوتاهی کرد
یعنی چی تو سرنوشتم بود؟
خریدارو خساب کردمو رفتیم بیرون کیسه هارو گذاشتم صندلی پشتی
_ خب بریم
+ کجا بدون ماشین ؟
_پیاده میریم
+من حوصله پیاده رفتن ندارم
_ خب من حوصلتو باز میکنم
.........................................................
Youna/
این پسره داست چیکار میکرد؟ چرا سعی میکرد حالمو خوب کنه؟
من که نمیشناختمش ولی کنارش بودن حس خوبی بهم میده.(بعلی این چنین است...)
یه نفر داره سعی میکنه حالمو خوب کنه
در طول راه برام بستنی خرید و فقط حرف میزد
کم کم یخم داشت آب میشد و تصمیم گرفتم باهاش خوب رفتار کنم.
_ خب رسیدیم
+اینجا؟
_ اومم شهربازی
+ واقعا
_ بله کوچولوی من
+ شوخی میکنی
_ شوخی چیه شهربازی جلو چشاته دیگه *خندید
از ذوق یه جیغ کوچولوعی کشیدم که یه لبخند گشادی رو لبش بود
به خودم اومدم و یه اهمی کردم
و سرمو پایین انداختم
_ حالا چرا خجالت میکشی کوچولو
دستشو اورد زیر چونمو صورتمو بالا گرف
صورتشو بهم نزدیک کرد و گونمو بوسید
_ به خاطر اون سیلی ازت معذرت میخوام دست خودم نبود کنترلم از دستم در رف
با دستش گونمو نوازش میداد نمیدونم این چه حسی بود که وقتی لمسم میکرد داشتم(حس عشق خواهرم عشققققققق🥲❤️)
+مهم نی
_ هس
+ نیس ول کن
_هس بگو که بخشیدی منو
+ اره بخشیدم
میخواست از لبم ببوسه ک گفتم
+ داری چیکار میکنی وسط جمعی....
_ برام مهم نی
و یه بوسه کوتاهی کرد
یعنی چی تو سرنوشتم بود؟
۸.۱k
۱۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.