اولین سفر تنهایی 🧡🍂p ۲۱

یونا:جانگ کوک شی باید دنس رو تمرین کنیم اگر عشق بازیتون تموم شد
کوک:من بلدم شما تمرین کنید
یونا:باشه
لیا:کوک میشه بگی ایندخترهی نچسب اینجا چیکار میکنه
کوک:خب مربّی دنس جدید مونه
لیا:اه اه اه چندش والا منم میتونم مربّی دنس شما بشم
کوک:ااووو پس شما فکر کردی من مثل ۱ ماه پیش به شما خیانت میکنم
لیا:خب از این فکرا زیاد میکنم ولی میدونم اخرش برمیگردی پیش خودم
کوک:باشه برو روی اون صندلی کنار سومی بشین تا من کارم تموم بشه
لیا:باشه
لیا میره پیش سومی و میبینه سومی محو جیمین شده
لیا:میبینم که سومی خانم محو عشقشون شدن
سومی:چیه چشم دیدن منو جیمین رو نداری
لیا:دارم عزیزم
سومی:تو هم بشین کوک رو نگاه کن که دوباره بهت خیانت نکنه
لیا:باشه بابا
سومی:(خنده)
لیا:(خنده)
یونا:خانوما ولی خندتون باعث میشه من رو کارم تمرکز نکنم میشه نخندید
جیمین:شما بیا این گوش گیر ها رو بزار تا نشنوی من میخوام صدای خنده های عشقم رو بشنوم
کوک:منم همین طور
یونا:باشه حالا بریم به ادامه ی دونسمون برسیم
سومی:وای لیا چه دوست پسر های خوبی داریم مارو به یونا نمیفروشن
لیا:ولی منو یه بار فروخته به اون دخترهی نچسب
سومی:خب حالا از الان لذت ببر که دوست داره
لیا:راست میگی باشه ولش کن اصلا بیا محو دوست پسر هامون بشیم
سومی:(خنده)
لیا:(خنده)
جیمین:من اب بخورم بیام ببخشید
یونا:باشه
سومی:بیا عشقم بخور
اب رو میده به جیمین
جیمین:مرسی عشقم
سومی:خواهش میکنم
لیا:وای چه بدنی (تو ذهنش)
سومی:ببینم به چی بانی نگاه میکنی
لیا:به سیکس پک هایی که داره
سومی:اووو
لیا:(خنده)
سومی:(خنده)

ادامه دارد......
اسکی ممنوع ❌