عشق یا بردگی (پارت شونزده)
(ویو ریندو)
رفتم آب بخورم که دیدم توکا سر یخچاله با اون لباسی که سرش از شونش افتاده بود دیگه طاقت نیاوردم بی صدا رفتم سمتش و تو یه حرکت اونو تو بغلم کشیدمش بوش فوق العاده بود دیگه هرچی تا الان خودداری کرده بودم رو گذاشتم کنار و شروع کردم کیس مارک گذاشتن و گاز های کوچیکی گرفتن شاید باورتون نشه ولی با وجود اون آه و نالههای کوچیکش بیشتر دلم میخواست به کارم ادامه بدم بعد از ۱۰ دقیقه ولش کردم این
+چه کاری بود ریندو
با سرخی بهم خیره شده بود مثل توت فرنگی این مدلشو دوست داشتم میخواستم همیشه به کارم ادامه بدم تا همینجوری بهم نگاه کنه
+مگه با تو نیستم جواب منو بده چرا این کارو کردی زشته بابا
ریندو : کجاش زشته نامزدمی شکالی توش نمیبینم
+ ولی من میبینم من نامزد واقعییت نیستم پس حق انجام این کارا رو نداری چه تو چه اون برادرت
ریندو : باشه تسلیمم ولی بازم این کارو انجامش میدم ما چون دوست داشتیم گرفتیمت وگرنه ۱۰۰ تا دختر بهتر از تو تو این کارخونه و شهره
رفتم آب بخورم که دیدم توکا سر یخچاله با اون لباسی که سرش از شونش افتاده بود دیگه طاقت نیاوردم بی صدا رفتم سمتش و تو یه حرکت اونو تو بغلم کشیدمش بوش فوق العاده بود دیگه هرچی تا الان خودداری کرده بودم رو گذاشتم کنار و شروع کردم کیس مارک گذاشتن و گاز های کوچیکی گرفتن شاید باورتون نشه ولی با وجود اون آه و نالههای کوچیکش بیشتر دلم میخواست به کارم ادامه بدم بعد از ۱۰ دقیقه ولش کردم این
+چه کاری بود ریندو
با سرخی بهم خیره شده بود مثل توت فرنگی این مدلشو دوست داشتم میخواستم همیشه به کارم ادامه بدم تا همینجوری بهم نگاه کنه
+مگه با تو نیستم جواب منو بده چرا این کارو کردی زشته بابا
ریندو : کجاش زشته نامزدمی شکالی توش نمیبینم
+ ولی من میبینم من نامزد واقعییت نیستم پس حق انجام این کارا رو نداری چه تو چه اون برادرت
ریندو : باشه تسلیمم ولی بازم این کارو انجامش میدم ما چون دوست داشتیم گرفتیمت وگرنه ۱۰۰ تا دختر بهتر از تو تو این کارخونه و شهره
۱۰.۷k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.