ازت متنفرم
روی بروی آینه دستشویی قرار گرفتم و به موهام که به گند کشیده شده بود نگاه کردم
پوفی از کلافه گی کشیدم و موهامو با هزار بدبختی تمیز کردم
بعد از اینکه کارم تموم شد سمت حیاط مدرسه رفتم همین جور که قدم میزدم دستی روی چشمام قرار گرفت و سر جام وایسادم
؟: بگو من کیم؟
صداش!!!!
خیلی آشنا بود نه خودشه !!!!!
ات:میسو خودتی!!!!
سریع دستاشو از روی چشمام برداشتم و سمتش چرخیدم با دیدنش جیغی از خوشحالی کشیدمو پریدم بغلش
ات:میسوووووخیلی دلم برات تنگ شده بود خیلیییی
میسو لبخند مهربونی زد و گفت
میسو:منم اتی خیلی دلم برات تنگ شده بود
ات:اما تو گفتی قراره برگردی بوسان!
میسو:آره ولی پدرمو منصرف کردم
ات:آخجون پس امسالم با همیم
میسو:وای آره
منو میسو از اول دبیرستان دوست بودیم اونم دختر پولداریه ولی مثل بقیه دانش آموزای این مدرسه به پولداریش نمیناره و از بوسان اومد اینجا و یه خونه تو واحد ما خرید و با هم همسایه های خوب و بهترین دوستای هم شدیم
میسو:ات بیا بریم بوفه
ات:باشه بریم
همین جور که میرفتیم سمت بوفه یکی پاشو گرفت جلوی پام چون متوجه نشدم افتادم زمین و موهام جلوی صورت افتاد و پام خیلی میسوخت وقتی به پام نگاه کردم دیدم خیلی بد زخم شده و خون ریزی داره با اعصبانیت به کسی که برام جفتک انداخته بود نگاه کردم خودش بود جونگکوک بود که با پوزخند نگام میکردو پشت سرشم اکیپش بودن
عصبی از جام بلند شدم روی به روی صورتش با خشم بهش نگاه کردمو داد زدم
ات:چه مرگته عوضی چرا عین خر جفتک میندازی(داد)
اما اون خیلی ریلکس بهم نگاه میکرد و با پوزخند گفت
جونگکوک:آخی ببخشید ندیدمت کوچولو درد اومد(پوزخند)
فکم از خشم منقبض شده بود خیلی اعصبانی شدم خواستم بهش حمله کنمو یه مشت حواله دهنش کنم تا اون پوزخند از روی صورتش پاک شه اما وقتی خواستم بهش مشت بزنم میسو سریع منو از دور کرد
میسو:ات ولش کن لطفاً نمیخوام همین اول سالی اخراج بشی
نفس عمیقی کشیدم
ات:باشه بیا بریم
چون میسو ازم خواهش کرد بیخیال دعوا شدن ولی این به این به این معنی نیست که بیخیال تلافی بشم
بعد از اینکه میسو پامو پانسمان کرد زنگ کلاس خورد و با میسو وارد کلاس شدیم چون میسو زنگ اول خواب مونده بود-ـ-
ادامه داره و قراره خیلی جالب بشه😊🫶🏻
پوفی از کلافه گی کشیدم و موهامو با هزار بدبختی تمیز کردم
بعد از اینکه کارم تموم شد سمت حیاط مدرسه رفتم همین جور که قدم میزدم دستی روی چشمام قرار گرفت و سر جام وایسادم
؟: بگو من کیم؟
صداش!!!!
خیلی آشنا بود نه خودشه !!!!!
ات:میسو خودتی!!!!
سریع دستاشو از روی چشمام برداشتم و سمتش چرخیدم با دیدنش جیغی از خوشحالی کشیدمو پریدم بغلش
ات:میسوووووخیلی دلم برات تنگ شده بود خیلیییی
میسو لبخند مهربونی زد و گفت
میسو:منم اتی خیلی دلم برات تنگ شده بود
ات:اما تو گفتی قراره برگردی بوسان!
میسو:آره ولی پدرمو منصرف کردم
ات:آخجون پس امسالم با همیم
میسو:وای آره
منو میسو از اول دبیرستان دوست بودیم اونم دختر پولداریه ولی مثل بقیه دانش آموزای این مدرسه به پولداریش نمیناره و از بوسان اومد اینجا و یه خونه تو واحد ما خرید و با هم همسایه های خوب و بهترین دوستای هم شدیم
میسو:ات بیا بریم بوفه
ات:باشه بریم
همین جور که میرفتیم سمت بوفه یکی پاشو گرفت جلوی پام چون متوجه نشدم افتادم زمین و موهام جلوی صورت افتاد و پام خیلی میسوخت وقتی به پام نگاه کردم دیدم خیلی بد زخم شده و خون ریزی داره با اعصبانیت به کسی که برام جفتک انداخته بود نگاه کردم خودش بود جونگکوک بود که با پوزخند نگام میکردو پشت سرشم اکیپش بودن
عصبی از جام بلند شدم روی به روی صورتش با خشم بهش نگاه کردمو داد زدم
ات:چه مرگته عوضی چرا عین خر جفتک میندازی(داد)
اما اون خیلی ریلکس بهم نگاه میکرد و با پوزخند گفت
جونگکوک:آخی ببخشید ندیدمت کوچولو درد اومد(پوزخند)
فکم از خشم منقبض شده بود خیلی اعصبانی شدم خواستم بهش حمله کنمو یه مشت حواله دهنش کنم تا اون پوزخند از روی صورتش پاک شه اما وقتی خواستم بهش مشت بزنم میسو سریع منو از دور کرد
میسو:ات ولش کن لطفاً نمیخوام همین اول سالی اخراج بشی
نفس عمیقی کشیدم
ات:باشه بیا بریم
چون میسو ازم خواهش کرد بیخیال دعوا شدن ولی این به این به این معنی نیست که بیخیال تلافی بشم
بعد از اینکه میسو پامو پانسمان کرد زنگ کلاس خورد و با میسو وارد کلاس شدیم چون میسو زنگ اول خواب مونده بود-ـ-
ادامه داره و قراره خیلی جالب بشه😊🫶🏻
۱.۹k
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.