پارت ۲۹😋😋😋✌
از مدرسه تا عشق♥️ پارت ۲۹
من؛وای قلبم😵چرا اومدی اینجا😵 بردیا:منم عشقم کشید دلم میخواد بغلت بشینم بهت نزدیک شم یه دفعه دستشو گذاشت رو سرم ناز میکرد لبخند میزد من:هااا؟؟😮 یه دفعه ماهان از اون ور با آرنجش محکم زد جوری زد ک من کشیده شدم خوردم بهش بردیا از نیم کت افتاد بچه ها:😂😂😂 بردیا:آخ پاشد گفت:هوی چته!؟ نشستَ از اون ور بردیا حولم داد خوردم به ماهان ماهان افتاد ماهان :ایش * بردیا:😏😏 ماهان از زمین پاشد عصبی رفت طرف بردیا یَقَشو گرفت گفت:هوی بردیا:اوخی چیه ناراحت شدی ماهان:تو اصلا آدمی؟؟ بردیا: من آدمم ولی تو آدم نیسی زبون مارو نمیفهمی زود پاشدمو رفتم طرفشون اینارو از هم جدا کنم رفتم ماهان بکشم کنار من:ماهان بسه بیا اینور اع بیا دیگه هر کاری کردم نتونستم بکشم کنار بردیا:چیه چرا رو همتا غیرتی شدی فکر کردی به همین راحتی میزارم ازم بگیریش؟؟من:وای باز شروع شد🤦♀️ ماهان:کم زر بزن تو از جون همتا چی میخوای ولش نمیکنی؟😡 بردیا:من خودشو میخوام تو چی چرا روش غیرتی؟😏 ماهان:من، من فقط چون دوستام نمیتونم ببینم آدمی به کثیفی تو اذیتش میکنه اصلا هوووی اصلا ب تو چه من:بسه ای خداااا دیدم که ماهان تکون نمیخوره رفتم طرف بردیا بردیا کشوندم بردیا یه نگاه به من کرد دید چقدر نگرانم اومد عقب گف:واسه تو بمونه بعد کلاس ماهان: تو هیچ گوهی نمی تونی بخوری بردیا: من تو رو ک نمیخورم🤢 ماهان عصبی شدی دستشو مشت کرد حمله کرد طرف بردیا بردیا دستمو گرفت گفت پشت بمون کاری نکن من رفتم پشت بردیا موندم ماهان همینطوری داشت می اومد بردیا جا خالی داد از پشت دستشو گرفت پیچوند کرد بعد ماهان نمیدونم چطوری شد اونم پیچوند دست بردیا بد بخت پیچ خورد بود بردیا به پاهای لگد زد ماهان:آخ آخ پام بردیا از فرصت استفاده کردو یه مشت زد زد تو شکمش ماهان:هوووی رفت یقه بردیا رو گرفت بردیا هم یقه اون همش دور هم میپیچیدن بردیا:ول کن ماهان:تو اول ول کن بردیا چرا من اول ول نمیکنم ماهان: منم ول نمیکنم خودت اول ول کن یه دفعه بردیا یه لگد زد تو شکمه ماهان ماهان حول داده شد عقب همین ک داشت عقب می اومد یه چرخ خورد درست افتاد بغل من با هم افتادیم زمین من تو بغل ماهان روی زمین یه دفعه دیدم لبم تو لبشه چشمامو باز کرده بودم از تعجب اونم همینطور بچه ها:😵😵😵😵 بردیا:چی شد وای نه نه بدو بدو اومد ماهان انداخت اونور ماهان افتاده بود اونور زمین خشکش زده بود بردیا منو گرفت بغلش گفت:خوبی خوبی همتا همتا محکم با سرم زدم تو سر بردیا بردیا:آخ پاشدم من:،من بسه دیگه همش واسه من صحنه درست میکنین تیتر اول مدرسه شدم اع دیگه نه بردیا نه ماهان حق ندارید به من نزدیک شید گفتمو از کلاس رفتم بیرون تو راهخانوم محمد دیدم خانوم محمدی:،چی شده؟ گوش ندادم رفتم حیاط آب بزنم ب صورتم :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
ماهان همینطوری خشکش زده بود بردیا:وای وای وای چقدر رو مخی تو::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
من:وای خدا کی میشه از دست این کلاس این صحنه ها خلاص شم دیگه فیلم های عاشقانه هم نداشت که من با بچه های کلاس دونه ب دونه دارم🥴🥴 دیگه نمیزارم کسی نزدیکم شه بهم دست بزنه آره من دیگه صحنه درست نمیکنم تیتر مدرسه نمیشم👊🤨 من: وای قلبم چرا داره تند میزنه چرا اصلا داره واسه کی انقدر تند میزنه😵😵😵
من؛وای قلبم😵چرا اومدی اینجا😵 بردیا:منم عشقم کشید دلم میخواد بغلت بشینم بهت نزدیک شم یه دفعه دستشو گذاشت رو سرم ناز میکرد لبخند میزد من:هااا؟؟😮 یه دفعه ماهان از اون ور با آرنجش محکم زد جوری زد ک من کشیده شدم خوردم بهش بردیا از نیم کت افتاد بچه ها:😂😂😂 بردیا:آخ پاشد گفت:هوی چته!؟ نشستَ از اون ور بردیا حولم داد خوردم به ماهان ماهان افتاد ماهان :ایش * بردیا:😏😏 ماهان از زمین پاشد عصبی رفت طرف بردیا یَقَشو گرفت گفت:هوی بردیا:اوخی چیه ناراحت شدی ماهان:تو اصلا آدمی؟؟ بردیا: من آدمم ولی تو آدم نیسی زبون مارو نمیفهمی زود پاشدمو رفتم طرفشون اینارو از هم جدا کنم رفتم ماهان بکشم کنار من:ماهان بسه بیا اینور اع بیا دیگه هر کاری کردم نتونستم بکشم کنار بردیا:چیه چرا رو همتا غیرتی شدی فکر کردی به همین راحتی میزارم ازم بگیریش؟؟من:وای باز شروع شد🤦♀️ ماهان:کم زر بزن تو از جون همتا چی میخوای ولش نمیکنی؟😡 بردیا:من خودشو میخوام تو چی چرا روش غیرتی؟😏 ماهان:من، من فقط چون دوستام نمیتونم ببینم آدمی به کثیفی تو اذیتش میکنه اصلا هوووی اصلا ب تو چه من:بسه ای خداااا دیدم که ماهان تکون نمیخوره رفتم طرف بردیا بردیا کشوندم بردیا یه نگاه به من کرد دید چقدر نگرانم اومد عقب گف:واسه تو بمونه بعد کلاس ماهان: تو هیچ گوهی نمی تونی بخوری بردیا: من تو رو ک نمیخورم🤢 ماهان عصبی شدی دستشو مشت کرد حمله کرد طرف بردیا بردیا دستمو گرفت گفت پشت بمون کاری نکن من رفتم پشت بردیا موندم ماهان همینطوری داشت می اومد بردیا جا خالی داد از پشت دستشو گرفت پیچوند کرد بعد ماهان نمیدونم چطوری شد اونم پیچوند دست بردیا بد بخت پیچ خورد بود بردیا به پاهای لگد زد ماهان:آخ آخ پام بردیا از فرصت استفاده کردو یه مشت زد زد تو شکمش ماهان:هوووی رفت یقه بردیا رو گرفت بردیا هم یقه اون همش دور هم میپیچیدن بردیا:ول کن ماهان:تو اول ول کن بردیا چرا من اول ول نمیکنم ماهان: منم ول نمیکنم خودت اول ول کن یه دفعه بردیا یه لگد زد تو شکمه ماهان ماهان حول داده شد عقب همین ک داشت عقب می اومد یه چرخ خورد درست افتاد بغل من با هم افتادیم زمین من تو بغل ماهان روی زمین یه دفعه دیدم لبم تو لبشه چشمامو باز کرده بودم از تعجب اونم همینطور بچه ها:😵😵😵😵 بردیا:چی شد وای نه نه بدو بدو اومد ماهان انداخت اونور ماهان افتاده بود اونور زمین خشکش زده بود بردیا منو گرفت بغلش گفت:خوبی خوبی همتا همتا محکم با سرم زدم تو سر بردیا بردیا:آخ پاشدم من:،من بسه دیگه همش واسه من صحنه درست میکنین تیتر اول مدرسه شدم اع دیگه نه بردیا نه ماهان حق ندارید به من نزدیک شید گفتمو از کلاس رفتم بیرون تو راهخانوم محمد دیدم خانوم محمدی:،چی شده؟ گوش ندادم رفتم حیاط آب بزنم ب صورتم :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
ماهان همینطوری خشکش زده بود بردیا:وای وای وای چقدر رو مخی تو::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
من:وای خدا کی میشه از دست این کلاس این صحنه ها خلاص شم دیگه فیلم های عاشقانه هم نداشت که من با بچه های کلاس دونه ب دونه دارم🥴🥴 دیگه نمیزارم کسی نزدیکم شه بهم دست بزنه آره من دیگه صحنه درست نمیکنم تیتر مدرسه نمیشم👊🤨 من: وای قلبم چرا داره تند میزنه چرا اصلا داره واسه کی انقدر تند میزنه😵😵😵
۱۵.۵k
۱۰ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.