🐈 وقتی به حرفش گوش نمیدی...!
🐈 وقتی به حرفش گوش نمیدی...!
ـ pt ⓶
ـــــــــــــــــــ
یونگی: چرا اینقد بدنت سرده..
اشکامو با تیشرتش پاک کردم ک با تعجب نگام کرد و دستاشو از زیر زانوهام رد کرد و کمرمو گرفتن با ی حرکت بلندم کرد
ا.ت: می.. میخوایی چکار کنی
اب دماغمو کشیدم بالا..
یونگی: یاا دختر تو هرروز خنگتر میشی
با اخم نگاش کردم ک ب سمت حموم رفت تا خواست در باز کنه از بغلش اومدم پایین تا خواستم فرار کنم از کمرم گرفت بزرور بردم داخل حموم در قفل کرد
یونگی: ب حرفم گوش کنی زود تموم میشه بیبیم( منحرفاا)
ا.ت: نمیخام حموم کنم..
یونگی: پس فقد دست صورتت میشورم.
سرمو تکون دادم ک گوشه وان نشست منو رو پاش نشوند اب باز کرد اروم دست صورتم شست
دستامو جلو اب گرفتن ک سریع کشیدم عقب..
ا.ت: داغه..
نفسشو داد بیرون کمی ابو ولرم تر کرد
...
با حوله صورتمو خشک کرد بعد دستمو محکم گرفت بردم تو اتاق خوابمون...
ــــــــــــــــــــــ
💥 7 لایک 💥
میدونم فیک زیاد جالب نی..
ـ pt ⓶
ـــــــــــــــــــ
یونگی: چرا اینقد بدنت سرده..
اشکامو با تیشرتش پاک کردم ک با تعجب نگام کرد و دستاشو از زیر زانوهام رد کرد و کمرمو گرفتن با ی حرکت بلندم کرد
ا.ت: می.. میخوایی چکار کنی
اب دماغمو کشیدم بالا..
یونگی: یاا دختر تو هرروز خنگتر میشی
با اخم نگاش کردم ک ب سمت حموم رفت تا خواست در باز کنه از بغلش اومدم پایین تا خواستم فرار کنم از کمرم گرفت بزرور بردم داخل حموم در قفل کرد
یونگی: ب حرفم گوش کنی زود تموم میشه بیبیم( منحرفاا)
ا.ت: نمیخام حموم کنم..
یونگی: پس فقد دست صورتت میشورم.
سرمو تکون دادم ک گوشه وان نشست منو رو پاش نشوند اب باز کرد اروم دست صورتم شست
دستامو جلو اب گرفتن ک سریع کشیدم عقب..
ا.ت: داغه..
نفسشو داد بیرون کمی ابو ولرم تر کرد
...
با حوله صورتمو خشک کرد بعد دستمو محکم گرفت بردم تو اتاق خوابمون...
ــــــــــــــــــــــ
💥 7 لایک 💥
میدونم فیک زیاد جالب نی..
۱۲.۰k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.