White Rose 🤍 ⁷
ات ویو] سه ساعت گذشت بالاخره آچا اومد بهش غذا دادم و دندوناش رو مسواک زدم
کوک ویو] تقریبا کارم تموم شد به سمت خونه حرکت کردم وقتی در رو باز کردم دیدم ات حاضر شده داره میره
ات: سلام آقای جئون خوش اومدید
کوک: سلام جایی می رفتین؟
ات: بله دارم میرم خونه با من کاری ندارید
کوک:مگه قرار نشد از امروز اینجا بمونید
ات ویو] وای به کل یادم رفته بود ...
ات: بله ولی من یادم رفت لباس ها رو جمع کنم از فردا وسایل جمع میکنم میام
کوک: نمیخواد ادرس رو بگو به نگهبان میگم بره بیاره
ات: اما...
کوک: اما نداره
ات: آدرس رو دادم و جونگکوک هم به دستیاراش گفت که برن بیارن
تقریبا همه وسایل هام رو آورده بودند همرو گذاشته بودن توی اتاقی که اجوما بهم داده بود رفتم و با کمک اجوما لباس هام رو چیدم
#بی_تی_اس
#فیک_جونگ_کوک
کوک ویو] تقریبا کارم تموم شد به سمت خونه حرکت کردم وقتی در رو باز کردم دیدم ات حاضر شده داره میره
ات: سلام آقای جئون خوش اومدید
کوک: سلام جایی می رفتین؟
ات: بله دارم میرم خونه با من کاری ندارید
کوک:مگه قرار نشد از امروز اینجا بمونید
ات ویو] وای به کل یادم رفته بود ...
ات: بله ولی من یادم رفت لباس ها رو جمع کنم از فردا وسایل جمع میکنم میام
کوک: نمیخواد ادرس رو بگو به نگهبان میگم بره بیاره
ات: اما...
کوک: اما نداره
ات: آدرس رو دادم و جونگکوک هم به دستیاراش گفت که برن بیارن
تقریبا همه وسایل هام رو آورده بودند همرو گذاشته بودن توی اتاقی که اجوما بهم داده بود رفتم و با کمک اجوما لباس هام رو چیدم
#بی_تی_اس
#فیک_جونگ_کوک
۳۰.۹k
۱۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.