بدهی برای من شروعه ~ نمد چند
*اقاهه میره و اره ایتا میشینن نصفه شب رو مبل*
ا/ت: خب چیکارکنیم؟
ران: فیل...
ا/ت: یه بار فیلم دیدیم برای ۸ خاندانم بسه *بلند شد رفت تو اتاق*
ران: به من چه تو فیلم رمانتیک میزاری عیش
ا/ت: دارم صدات میشنوممممممم
ران: باشه باشه *بلند میشه میره تو اشپزخونه در یخچال باز میکنه و دو ساعت دنبال یه چیز میگرده*
ا/ت: دنبال چیی ؟
ران:هیچی دنبال اون کیک که صبح گزاشتم تو یخچال
ا/ت : اونو من خوردم
ران: کی خوردییی؟
ا/ت: عام دو ثانیه پیش جلو چشت؟
ران: عح؟ *بچه به فکر فرو رفت*
ا/ت: ارح
*دوباره میره تو اتاق دراز میکشه و چراغو خاموش میکنه چن دقیقه بعد ران میاد و کنارش دراز میکشه*
ران: ا/ت فردا
ا/ت: ببند فردا راجبش حرف بزن
ران: باشه ^^
*میخوابن*
●صبح●
ا/ت: چرا زودتر بهم نگفتییییی *داد*
ران: میخواستم بگم گفتی فردا بگو...
___
میدونم بد شد... ایده نداشتم زیاد... ولی قول میدم بهتر بشه :)
ا/ت: خب چیکارکنیم؟
ران: فیل...
ا/ت: یه بار فیلم دیدیم برای ۸ خاندانم بسه *بلند شد رفت تو اتاق*
ران: به من چه تو فیلم رمانتیک میزاری عیش
ا/ت: دارم صدات میشنوممممممم
ران: باشه باشه *بلند میشه میره تو اشپزخونه در یخچال باز میکنه و دو ساعت دنبال یه چیز میگرده*
ا/ت: دنبال چیی ؟
ران:هیچی دنبال اون کیک که صبح گزاشتم تو یخچال
ا/ت : اونو من خوردم
ران: کی خوردییی؟
ا/ت: عام دو ثانیه پیش جلو چشت؟
ران: عح؟ *بچه به فکر فرو رفت*
ا/ت: ارح
*دوباره میره تو اتاق دراز میکشه و چراغو خاموش میکنه چن دقیقه بعد ران میاد و کنارش دراز میکشه*
ران: ا/ت فردا
ا/ت: ببند فردا راجبش حرف بزن
ران: باشه ^^
*میخوابن*
●صبح●
ا/ت: چرا زودتر بهم نگفتییییی *داد*
ران: میخواستم بگم گفتی فردا بگو...
___
میدونم بد شد... ایده نداشتم زیاد... ولی قول میدم بهتر بشه :)
۱۲.۰k
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.