سناریو
حس میکنم سناریو نویسی (البته سالم نه جوری که به اعضا صدمه بزنه) کارمه 🙃🤌🏻
وقتی عضو هشتمی توی یه سریال بازی میکنی و باید توی اون صحنه یه لباس عروس میپوشیدی لباس رو میپوشی و از اتاق پرو میای بیرون (همه اعضا هستن)
نامجون: به زل میزنه
جین: میمون کی بودی جیگر؟(فاز جینو دوست دارم😐💔)
جیهوپ: خودت درخشان بودی با این لباس بیشتر درخشان شدی
شوگا: یه نگاه قشنگ بهت میکنه و با لبخند لسه ای میگه: خیلی خوشگل شدی(ای جان گوربای من)
جیمین: این بچه کلا کرم داره مول لباس ندیده ها میاد دست میزنه به دامنش مجبورت میکنه پر بخوری کلا کرم ریزی میکنه (الحق که به اکنون رفتم😐🤌🏻
ته: بعد فیلم برداری با همون لباسی که تنته تو همون سالن دنس کاپلی میرین(فشار ریزی دارم😐)
کوک: توی ذهنش فکر میکنه دارین ازدواج میکنین ولی بعد که از افکارش میاد بیرون میاد روی مدل موت کرم ریزی میکنه(به اینم رفتم🙃
وقتی عضو هشتمی توی یه سریال بازی میکنی و باید توی اون صحنه یه لباس عروس میپوشیدی لباس رو میپوشی و از اتاق پرو میای بیرون (همه اعضا هستن)
نامجون: به زل میزنه
جین: میمون کی بودی جیگر؟(فاز جینو دوست دارم😐💔)
جیهوپ: خودت درخشان بودی با این لباس بیشتر درخشان شدی
شوگا: یه نگاه قشنگ بهت میکنه و با لبخند لسه ای میگه: خیلی خوشگل شدی(ای جان گوربای من)
جیمین: این بچه کلا کرم داره مول لباس ندیده ها میاد دست میزنه به دامنش مجبورت میکنه پر بخوری کلا کرم ریزی میکنه (الحق که به اکنون رفتم😐🤌🏻
ته: بعد فیلم برداری با همون لباسی که تنته تو همون سالن دنس کاپلی میرین(فشار ریزی دارم😐)
کوک: توی ذهنش فکر میکنه دارین ازدواج میکنین ولی بعد که از افکارش میاد بیرون میاد روی مدل موت کرم ریزی میکنه(به اینم رفتم🙃
۷.۷k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.