آغوشت بهشت من بود
آغوشت بهشت من بود
و من حواى بى پرواى تو...
نوازشهايت لا به لاى موهايم سبز ميشد
بوسه هايت روى لبهايم،
دنج و بكر و دست نيافتنى..!
نميدانم قيامت را چه كسى به پا كرد،
كه تو برزخ شدى و من سرگردانِ زمين ...!
انگار چشمهاى حسود،
آخر كار خودشان را كردند..
من از حال تــــــو بيخبرم،
ولى بدان كه من
بى تــــــو در حال مُردنم ..!
و من حواى بى پرواى تو...
نوازشهايت لا به لاى موهايم سبز ميشد
بوسه هايت روى لبهايم،
دنج و بكر و دست نيافتنى..!
نميدانم قيامت را چه كسى به پا كرد،
كه تو برزخ شدى و من سرگردانِ زمين ...!
انگار چشمهاى حسود،
آخر كار خودشان را كردند..
من از حال تــــــو بيخبرم،
ولى بدان كه من
بى تــــــو در حال مُردنم ..!
۴.۶k
۲۰ مهر ۱۴۰۳