قدرت عشق Part 7
از زبان هانا
ولی قبل از اینکه حرف اضافه ی دیگه بشنوم خوابیدم
فردا صبح
با برخورد نور خورشید به چشمام بیدار شدم
رفتم کارای لازم رو کردم
فرم مدرسه رو پوشیدم
و با اوتوبوس به سمت مدرسه حرکت مردم من که رسیدم رانگ هم رسید
رانگ برای هانا دست تکون داد و رفت پیشش
رانگ ـ خیلی دلم برات تنگ شده بود
هانا ـ مگه چند وقته همو می شناسیم
ولی با این حال منم دلتنگت بودم چون
وقتی پیش تو عم مشکلات زندگیم رو
یادم میره
جانگ یو ـ عه رانگ تو اینجایی همه جا رو دنبالت گشتم
رانگ ـ جانگ یو این هانا دوست دخترمه
از زبان جانگ یو
من از همون اول هانا رو دوست داشتم ولی انگار رانگ زود تر از من دست به کار شده
(اینارو تو ذهنش برای خودش می گفت)
ولی قبل از اینکه حرف اضافه ی دیگه بشنوم خوابیدم
فردا صبح
با برخورد نور خورشید به چشمام بیدار شدم
رفتم کارای لازم رو کردم
فرم مدرسه رو پوشیدم
و با اوتوبوس به سمت مدرسه حرکت مردم من که رسیدم رانگ هم رسید
رانگ برای هانا دست تکون داد و رفت پیشش
رانگ ـ خیلی دلم برات تنگ شده بود
هانا ـ مگه چند وقته همو می شناسیم
ولی با این حال منم دلتنگت بودم چون
وقتی پیش تو عم مشکلات زندگیم رو
یادم میره
جانگ یو ـ عه رانگ تو اینجایی همه جا رو دنبالت گشتم
رانگ ـ جانگ یو این هانا دوست دخترمه
از زبان جانگ یو
من از همون اول هانا رو دوست داشتم ولی انگار رانگ زود تر از من دست به کار شده
(اینارو تو ذهنش برای خودش می گفت)
۶.۱k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.