شروع دوباره پارت هفدهم

اون مرد:خب پس باید زیر نظر روان پزشک باشه نمیخوام دردسر بشه این حساسیتش هم خب یه جورایی به نفعمون چون میتونیم بفهمیم که برای‌ بدن افراد مبتلا به این‌ حساسیت چجوری کار میکنه کارای آزمایشگاه چطور پیش میره
(خب ترجیحا دیگه این مرد رو مینویسم دکتر و اون خانمه هم پرستار و یه چیز دیگه فقط برای این میگم که یه وقت اشتباه نکنید این جا بیمارستان نیست ولی خب این آدما نه این که آدمای خوبین اما خب آدمای خوبین یعنی مثلا یه مافیا یا یه آدم خلاف کار یا یه همچین چیزایی نیستن اما تاکید می‌کنم آدمای خوبی هم نیستن)
پرستار:اصلا خوب نیست سه تا آزمایش اخیر با شکست کامل مواجه شدن و خیلی از آدما رو از دست دادیم یا مشکلات جدی براشون پیش اومده
دکتر:خب ایرادی نداره بگو فیلا آزمایش انسانی رو متوقف کنن و گزارش کار ها رو بهم بده تا برسی کنم از متخصص ها هم بخواه خودشون یه بار دیگه کل آزمایش رو دوباره طراحی کنن و قبل از عملی کردنش بدن به من تا چک کنم
پرستار:چشم دکتر
دکتر:خوب دیگه برو
پرستار:چشم خدانگهدار
پرستار: ا ببخشید یه چیزی رو یادم رفت
دکتر:بفرماید
پرستار:یک بخش نامه ای از طرف دولت آمده
دکتر:بخش نامه رو اگه خوندی یک خلاصه ازش بگو بهم و خود بخش نامه رو هم برام بفرست
پرستار:بله خوندم در بخش نامه گفته شده که هفته دیگه دوشنبه یک بازدید از آزمایشگاه میشه که از طرف خود رئیس جمهور هستند و چشم خود بخش نامه رو هم براتون میفرستم
دکتر:میتونی بری
(دوشنبه  یا به طور دقیق تر یک هفته بعد)
(زمان بازدید)
خب بیاین خلاصش کنیم که زیاد طولانی نشه افرادی که گفته شده بود اومدن و بازدید کردن
موقع بازدید یکی از تکنسین های آزمایشگاه(اگه درست نوشته باشم)دچار استرس میشه و یکی از فرمول های مهم را به طور کامل اشتباه میره که خب این تبدیل به یک فاجعه بزرگ میشه فاجعه ای که................