از ترک شدن هراس داشتم، حاضر بودم هر کاری را انجام دهم تا
از ترک شدن هراس داشتم، حاضر بودم هر کاری را انجام دهم تا همیشه راضی نگهشان دارم، فرقی هم نمیکرد حق با من باشد یا آنها! تنها میخواستم در کنارم حضور داشته باشند، بلکه حس تنهایی کل وجودم را در بر نگیرد. حقیقت را بگویم؟ حقیقت این است که از اینکه تنها شوم میترسیدم، اما بعد ها به این قضیه پی بردم که یک سری آدم ها فقط تنهاییم را بیشتر میکردن، آدم هایی که ترس از دست دادنشان را به جانت میاندازند و طوری رفتار میکنند که انگار تو به آنها محتاجی! آموختم که باید راه را برای بسیاری از آدم ها باز گذاشت، حتی اگر به قیمت نابود شدنت تمام شود!
۲۰۲.۳k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.