Our withered rose
پارت ۱۰
جانگ کوک:وقتی که تهیونگ خوندن مشخصاتشون رو تموم کرد بهش گفتم که باید زود تر بریم پایین تا مطمئن بشم که اون پسر همون همون پسریه که اون روز افتادم روش و لbاش مزه توت فرنگی میداد و سرمو چند بار تکون دادم خب من چرا باید به لب های پسری فکر کنم که تهیونگ نبود فکر کردن و گزاشتم کنار و همراه تهیونگ از پله ها پایین رفتیم وقتی رسیدیم پایین چشمام از تعجب ۴ تا شد یه پسر ریزه میزع بیهوش که بعضی از جاهای پیرهن و شلوارش پاره بود و خوn ریزی داشت خب ریا نباشه یجوری شدم و دلم برای پسر رو به روم سوخت تهیونگ که عین خیالش نبود رو به افرادش گفت
تهیونگ: خوبه سر موقع اومدین چه بلایی سر این پسر اومده
مین جی:
وقتی که ما رفتیم اونجا در رو شکستیم و رفتیم تو که دیدیم یه پالتوی خونی روی زمین بود و صدای داد و بیداد از اتاق میومد وقتی که داخل اتاق شدیم پارک جیوون داشت پسرشو کتک میزد و پسرک بیچاره وقتی که ما داخل شدیم از حال رفت و انگار که از قبل به پاش چاقو خورده بود چون ما هیچ چاقوی خونی اون اطراف پیدا نکردیم
تهیونگ:
هومی گفتم و دستور دادم تا دکتر بیاد و جیمین رو بهوش بیاره
چند مین بعد دکتر اومد دکتر رو به اتاقی که جیمین رو برده بودن راهنمایی کردم و کوک رو دیدم که رو صندلی محو صورت جیمین شده سرفه ای کردم تا به خودش اومد دکتر رفت سمت جیمین
(دکتر)یو جین:تب داره باید لباس هاشو در بیارم و یه پارچه نمدار هم میخام
به یکی از خدمت کار هایی که تازه استخدام کرده بودم گفتم تا وسایل مورد نیاز رو بیارن دکتر رفت جلو لباس های جیمین که بخاطر ضربه هایی که خورده بود جای سالمی براش نمونده بود رو دراورد حتی بدنش که خونی و زخمی بود هم نمیتونست سفید بودن پوستش رو انکار کنه و گونه های رنگ گرفته از تب یه صحنه هaت و کیوتی رو به وجود اورده بود
جانگ کوک:وقتی که تهیونگ خوندن مشخصاتشون رو تموم کرد بهش گفتم که باید زود تر بریم پایین تا مطمئن بشم که اون پسر همون همون پسریه که اون روز افتادم روش و لbاش مزه توت فرنگی میداد و سرمو چند بار تکون دادم خب من چرا باید به لب های پسری فکر کنم که تهیونگ نبود فکر کردن و گزاشتم کنار و همراه تهیونگ از پله ها پایین رفتیم وقتی رسیدیم پایین چشمام از تعجب ۴ تا شد یه پسر ریزه میزع بیهوش که بعضی از جاهای پیرهن و شلوارش پاره بود و خوn ریزی داشت خب ریا نباشه یجوری شدم و دلم برای پسر رو به روم سوخت تهیونگ که عین خیالش نبود رو به افرادش گفت
تهیونگ: خوبه سر موقع اومدین چه بلایی سر این پسر اومده
مین جی:
وقتی که ما رفتیم اونجا در رو شکستیم و رفتیم تو که دیدیم یه پالتوی خونی روی زمین بود و صدای داد و بیداد از اتاق میومد وقتی که داخل اتاق شدیم پارک جیوون داشت پسرشو کتک میزد و پسرک بیچاره وقتی که ما داخل شدیم از حال رفت و انگار که از قبل به پاش چاقو خورده بود چون ما هیچ چاقوی خونی اون اطراف پیدا نکردیم
تهیونگ:
هومی گفتم و دستور دادم تا دکتر بیاد و جیمین رو بهوش بیاره
چند مین بعد دکتر اومد دکتر رو به اتاقی که جیمین رو برده بودن راهنمایی کردم و کوک رو دیدم که رو صندلی محو صورت جیمین شده سرفه ای کردم تا به خودش اومد دکتر رفت سمت جیمین
(دکتر)یو جین:تب داره باید لباس هاشو در بیارم و یه پارچه نمدار هم میخام
به یکی از خدمت کار هایی که تازه استخدام کرده بودم گفتم تا وسایل مورد نیاز رو بیارن دکتر رفت جلو لباس های جیمین که بخاطر ضربه هایی که خورده بود جای سالمی براش نمونده بود رو دراورد حتی بدنش که خونی و زخمی بود هم نمیتونست سفید بودن پوستش رو انکار کنه و گونه های رنگ گرفته از تب یه صحنه هaت و کیوتی رو به وجود اورده بود
۲.۸k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.