پارت 10 وقتی برادر ناتنیت بود

ا. ت ویو
انگار من تو ماشین بود بیدار شدم دیدم رو پای جونگ کوکم جونگ کوک خوابخ
تهیونگ : ا. ت بیدار شدی

ا. ت : اهوم کجایم

تهیونگ : میریم هتل

ا. ت : هتل چرا

تهیونگ : مامانو بابات مردن

ا. ت: چی

تهیونگ : نگران نباش ما براقبتیم

ا. ت : نردن پدرو مادرم به خونه چه ربطی داره

تهیونگ : شریک بابات رو یادته

ا. ت: اره

تهیونگ : پدرت برای اینکه بدهی که به شریکش هست بخاطر همینه که خونه رو به نام اون زده

جونگ کوک : اخ تهیونگ کجایم

ا. ت: داریم میریم هتل

جونگ کوک : من خوابم میاد

ا. ت : بیا رو پاهام بخواب

جونگ کوک سرش رو کجاست رو پای ا. ت و ا. ت هم سرش رو نواسش میکرد

ا. ت : داداش

جونگ کوک : اهوم

ا. ت : دیگه کار بدی نکن

جونگ کوک : مگه کاری بدی کردم

ا. ت : اهوم

جونگ کوک : چه کاری

ا. ت : خودتو تو خطر انداختی

جونگ کوک : خدایا شکر کن که نمردم

تهیونگ : زبونتو گاز بگیر

جونگ کوک : اخ

ا. ت : چی شد

جونگ کوک : زبونمو گاز گرفتم

ا. ت و تهیونگ : پدرسگ