جونگکوک-اگه میخوای دستات و باز کنم باید قول بدی دیگه سراغ
جونگکوک-اگه میخوای دستات و باز کنم باید قول بدی دیگه سراغ رفیقات نری
ات-من جونم بهشون وصله اینکارو میکنم اگه نخوای هم برام مهم نیست
جونگکوک-کاش جونت به منم وصل بود...بهت ثابت کنم که رفیقات میفروشنت؟
ات-اره اگه تونستی
جونگکوک-اگه ثابت کنم قول میدی عاشقم شی؟
ات-اره...اما اگه این اتفاق نیوفتاد من تا همیشه میرم
این اتفاق قرار نبود بیوفته...
دستامو باز کرد و بوسه ایی به گردنم زد
جونگکوک-بیا پایین تا بهت ثابت کنم
تیشرت آبی رنگ و از رو زمین برداشتم و تنم کردم
پله هارو رفتم پایین در همین حین
موهای موج دارمو که تا شونه هام میرسید رو با کلیپس جمع کردم
به کوک بازم لخت بود نگاه کردم فقط شلوار گرمکنش تنش بود.
رو کاناپه لش کرد و اشاره کرد برم کنارش.
به حرفش گوش نمیکردم باز به اسارتم میگرفت نشستم کنارش
شماره لیانا رو گرفت...
لیانا جواب داد
لیانا-بله؟
جونگکوک-جونگکوکم...خواستم راجب ات یه چیزایی بگم
لیانا-بگو
جونگکوک-راستش آت...چن وقتیه دلمو زده تو حاضری جاش و برام پر کنی؟
لیانا-معلومه که..
ات-من جونم بهشون وصله اینکارو میکنم اگه نخوای هم برام مهم نیست
جونگکوک-کاش جونت به منم وصل بود...بهت ثابت کنم که رفیقات میفروشنت؟
ات-اره اگه تونستی
جونگکوک-اگه ثابت کنم قول میدی عاشقم شی؟
ات-اره...اما اگه این اتفاق نیوفتاد من تا همیشه میرم
این اتفاق قرار نبود بیوفته...
دستامو باز کرد و بوسه ایی به گردنم زد
جونگکوک-بیا پایین تا بهت ثابت کنم
تیشرت آبی رنگ و از رو زمین برداشتم و تنم کردم
پله هارو رفتم پایین در همین حین
موهای موج دارمو که تا شونه هام میرسید رو با کلیپس جمع کردم
به کوک بازم لخت بود نگاه کردم فقط شلوار گرمکنش تنش بود.
رو کاناپه لش کرد و اشاره کرد برم کنارش.
به حرفش گوش نمیکردم باز به اسارتم میگرفت نشستم کنارش
شماره لیانا رو گرفت...
لیانا جواب داد
لیانا-بله؟
جونگکوک-جونگکوکم...خواستم راجب ات یه چیزایی بگم
لیانا-بگو
جونگکوک-راستش آت...چن وقتیه دلمو زده تو حاضری جاش و برام پر کنی؟
لیانا-معلومه که..
۵۱.۴k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.