ᎮᎪᎡᎢ ۹ عشق دردناک

ᎮᎪᎡᎢ ۹ عشق‌دردناک
سوهو:بلهه..از اینجا خوشت اومده ؟(با نیشخند مسخره)
ات:.....نه
(ی لبخند ملیه برای ضایع کردنش...)
سوهو:آها(یکم پوکر)
ی دفعه صدای خنده های کوک بلند شد...
سوهو:به مستر کوک ب چی میخندی هرچند ک صدات از هربار مزخرف تر شده..(عصبی)
کوک:دستمو گذاشتم روی شونش...
مث اینکه تلاشات ب ضایع شدن تبدیل شد(با نیشخند)
سوهو :انقد تو کار بقیه دخالت نکن
کوک:اون دختره ب دستور کی از طرف تو جاسوسی منو می‌کرده(عصبی و مود خشمگین)
سوهو:دیگه مهم نیست
(روبه اتدستشو محکم میزنه ب کمر کوک)
سوهو:ایشون مستر کوکه ک همیشه ساکت و زد حاله و ا...صن
(حرفم نصف نیمه موند)
ات:بله.. آشنایی دارم
من جانگ ات هستم نوه جناب جانگ...
(سوهو و کوک همزمان:خوش بختم)
ات بی اهمیت ب راهش ادامه میده و یکم اونور تر میشینه هوا یکم سرده کت کوک و روی پاش می‌زاره...
بعد ده دقیقه
ویو ات
دستمو گذاشته بودم روی میز و چونمو بهش تکیه داده بودم ک اون دونفر اومدن نشستن رو کنار همون میزی ک من نشسته بودم