پارت ۲(یخی که عاشق خورشید شد )
(یخی که عاشق خورشید شد )
پارت ۲
رفتم جا ایستگاه اتوبوس واستادم تا اتوبوس بیاد(با اینکه خانواده ام پولدارن من زندگی معمولی رو ترجیح دادم هیچ پولی از اونا نمیگرفتم دستم تو جیب خودم بود فقط مادرم یه خونه برام گرفت که اونم قبول نکردم ولی گفت اگه قبول نکنی باید برگردی پیش خودمون که مجبور شدم قبول کنم)
بلاخره اتوبوس رسید رفتم سوار شدم نشستم رو صندلی ایرپاد رو وصل کردم به گوشیم اهنگ fake love:bts رو پلی کردم و سرم تکیه دادم به صندلی.
بلاخره رسیدم کلید انداختم رفتم تو خونه، همیشه تو این خونه به این بزرگی حوصلم سر میرفت ولی بازم تنهایی رو دوست داشتم آرامش خاصی داشت.
وسایلم رو پرت کردم رو مبل رفتم سمت اتاقم لباسمو عوض کرم خودمو پرت کردم رو تخت و خوابیدم.
............
گوشیم آلارم داد بیدار شدم دیدم ساعت ۷ یاد قرارم با جیمین افتادم.
رفتم دست صورتم رو شستم و یچیزی سر سری خوردم و رفتم تو اتاقم تا آماده بشم.
یه شلواره قهوای پوشیدم که همه باهم توش جا میشدیم و یه دروس مشکی(عکسشو اسلاید بعد میزارم)
موهامم از پشت گوجه ای بستم و یه ارایش خیلی ملایم کردم.
من دختر بودم ولی اصلا شبیه دخترا لباس نمیپوشیدم هرچی لباس گشاد و لش بود تو اتاق من بود.
کیفمو انداختم رو دوشم و راه افتادم
تقریبا رسیده بودم نزدیک ساحل شدم انگار جیمین هنوز نرسیده بود رفتم رو صندلی نشستم رو به ساحل نشستم تا بیاد ایرپاد تو گوشم بود صداشم بلند برای همین چیزی نمیشنیدم و نگاهم به ساحل بود.
پارت ۲
رفتم جا ایستگاه اتوبوس واستادم تا اتوبوس بیاد(با اینکه خانواده ام پولدارن من زندگی معمولی رو ترجیح دادم هیچ پولی از اونا نمیگرفتم دستم تو جیب خودم بود فقط مادرم یه خونه برام گرفت که اونم قبول نکردم ولی گفت اگه قبول نکنی باید برگردی پیش خودمون که مجبور شدم قبول کنم)
بلاخره اتوبوس رسید رفتم سوار شدم نشستم رو صندلی ایرپاد رو وصل کردم به گوشیم اهنگ fake love:bts رو پلی کردم و سرم تکیه دادم به صندلی.
بلاخره رسیدم کلید انداختم رفتم تو خونه، همیشه تو این خونه به این بزرگی حوصلم سر میرفت ولی بازم تنهایی رو دوست داشتم آرامش خاصی داشت.
وسایلم رو پرت کردم رو مبل رفتم سمت اتاقم لباسمو عوض کرم خودمو پرت کردم رو تخت و خوابیدم.
............
گوشیم آلارم داد بیدار شدم دیدم ساعت ۷ یاد قرارم با جیمین افتادم.
رفتم دست صورتم رو شستم و یچیزی سر سری خوردم و رفتم تو اتاقم تا آماده بشم.
یه شلواره قهوای پوشیدم که همه باهم توش جا میشدیم و یه دروس مشکی(عکسشو اسلاید بعد میزارم)
موهامم از پشت گوجه ای بستم و یه ارایش خیلی ملایم کردم.
من دختر بودم ولی اصلا شبیه دخترا لباس نمیپوشیدم هرچی لباس گشاد و لش بود تو اتاق من بود.
کیفمو انداختم رو دوشم و راه افتادم
تقریبا رسیده بودم نزدیک ساحل شدم انگار جیمین هنوز نرسیده بود رفتم رو صندلی نشستم رو به ساحل نشستم تا بیاد ایرپاد تو گوشم بود صداشم بلند برای همین چیزی نمیشنیدم و نگاهم به ساحل بود.
۱۰.۹k
۲۹ بهمن ۱۴۰۱