سناریو امروززززززززز
سناریو امروززززززززز
یاحححححح
خو اگه فکر کردی خواب باشن ولی بیدارن
بعد لخت می شی
حیحی
☆_☆
دازای خسته بود*
رفت رو تخت مشترک تون*
دراز کشید ولی نخوابید*
امدی از کمد لباس در بیاری*
خودت لخت کردی*
بعد دازای چشم هایش را باز کرد*
بسمالله رحمان رحیم لخت دیدتت*
لبخند ملیح زد از پشت گرفتت*
در قفل کرد*
بعد دکمه های لباس شو باز کرد*
بعد بوس طولانی رو شروع کردین*
☆
★
☆
★
☆
چویا جان ماموریت طولانی داشت*
چشاش تو اتاق مشترک تون بست*
تو لخت بودی و دنبال لباس بودی*
یاحححححح*
دیدیت که لختی*
در قفل کرد*
دست کش هاشو در آورد*
کلاهشو انداخت*
مست بود*
گرفتت*
حیحی.....*
ادامه نمی دم.....*
☆
★
☆
★
☆
اکوتاگاوا ایشون هم ماموریت طولانی داشته*
رفت تو اتاق مشترک تون*
دیدتت که لختی*
خودش زد بخواب*
وقتی رفتی نفس عمیق کشید*
☆
★
☆
★
☆
اتسوشی تا دیدتت*
پشماش رخیت*
هزار باز عذر خواهی کرد*
{اوخی بچم}
پایان
مرسی که لایک میکنی😊😊
یاحححححح
خو اگه فکر کردی خواب باشن ولی بیدارن
بعد لخت می شی
حیحی
☆_☆
دازای خسته بود*
رفت رو تخت مشترک تون*
دراز کشید ولی نخوابید*
امدی از کمد لباس در بیاری*
خودت لخت کردی*
بعد دازای چشم هایش را باز کرد*
بسمالله رحمان رحیم لخت دیدتت*
لبخند ملیح زد از پشت گرفتت*
در قفل کرد*
بعد دکمه های لباس شو باز کرد*
بعد بوس طولانی رو شروع کردین*
☆
★
☆
★
☆
چویا جان ماموریت طولانی داشت*
چشاش تو اتاق مشترک تون بست*
تو لخت بودی و دنبال لباس بودی*
یاحححححح*
دیدیت که لختی*
در قفل کرد*
دست کش هاشو در آورد*
کلاهشو انداخت*
مست بود*
گرفتت*
حیحی.....*
ادامه نمی دم.....*
☆
★
☆
★
☆
اکوتاگاوا ایشون هم ماموریت طولانی داشته*
رفت تو اتاق مشترک تون*
دیدتت که لختی*
خودش زد بخواب*
وقتی رفتی نفس عمیق کشید*
☆
★
☆
★
☆
اتسوشی تا دیدتت*
پشماش رخیت*
هزار باز عذر خواهی کرد*
{اوخی بچم}
پایان
مرسی که لایک میکنی😊😊
۱.۶k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.