کبوترانه

کبــــوترانـه
( روایت سفرای عشق حسین علیه السلام )
قسمت هجدهم


بعد از پایان سخنان مسلم مجاهد استوار، #عابس بن شبیب شاکری همدانی مقابل سفیر بزرگوار قرار گرفته و سخن آغاز می‌کند:

【(پس از حمد وسپاس خداوند)...من از مردم به توچیزی نمی‌گویم و نمی‌دانم در دل چه دارند تو چگونه فریفته‌ی آنان گشته‌ایی اما به خدا قسم آن‌چه را که خود در دل دارم به تو خبر می‌دهم، به خدا سوگند اگر مرا بخوانید شما را اجابت می‌کنم و در کنار شما با دشمنانتان خواهم جنگید..】


#حبیب ابن مظاهر پس از عابس از جای بر می‌خیزد و می‌گوید:
『خداوند تو را رحمت کند، به خوبی آن‌چه را که در دل داشتی باسخنان گزیده بیان کردی 』


سپس روی به مسلم کرد و فرمود:
من بر همان تصمیم هستم که عابس می‌باشد.
حبیب کمترین سخنی بر سخن عابس نیفزود و سخن او را زبان حال خویش قرار داد.
سومین نفر مجاهد نستوه سعید بن عبدالله حنفی بود که سخنان نفرات قبلی را تایید نمود.


این سه تن نمونه‌ایی از مومنین برجسته کوفه بودند که راست گفتند، صبر پیشه ساختند و لحظه‌ایی به گفتار بی‌عمل نیندیشیدند و مصداق سخن خدایشان گشتند که فرمود:


از مومنان گروهی هستند که به عهد با خدا عمل کرده و بر انچه پیمان بسته بودند استوار ماندند...

【مردم کوفه شب و روز با سفیر بیعت می‌کنند و تعدادشان مرتبأ درحال افزایش است.】


پایان قسمت هجدهم #کبوترانه
#سلام_بر_اهل_بیت #سلام_بر_سفیران_اهل_بیت #سفیر_عشق #مسلم #با_محرم #محرم #شیعه

#shia_muslim #shia_islam #shia_religion #islam_shia #shia #muslim #islam #religion


#حق_پایدار_است