Cheap 6
وقت جونگکوک پیش دوستاش گذشت ولی کلا نگاهش رو تهیونگ بود نمیتونست ازش چشم برداره کلا حواسش اونجا بود
البته این کارش یک طرفه نبود تهیونگ هم کلا نگاش میکرد و دست از نگاه کردنش بر نمیداشت
کم کم داشت میرفت و از دوستاش خداحافظی کرد و رفت داشت پیاده میرفت
داشت با خواهرش حرف میزد
هوا نسبتا سرد بود و کم مونده بود به خونه برسه
وارد ساختمون شد و آسانسور زد
آسانسور اومد پایین و سوار شد رفت بالا و درو باز کرد و دید که خواهرش تو اتاق خوابیده
کلا تو فکر اون پسر بود از جذابیتش و براش پیام اومد از طرف تهیونگ
سلام “
سلام “
چطوری ؟”
خوبم تو چی ؟؟
اما دیگه جوابی از طرف اون پسر نگرفت و میتونم رک یکم تا ساعت ۴ صبح بیدار بود که یابد پیام بده ولی نه هیچ کسی پیام نداد و رو مبل خوابش برد …
البته این کارش یک طرفه نبود تهیونگ هم کلا نگاش میکرد و دست از نگاه کردنش بر نمیداشت
کم کم داشت میرفت و از دوستاش خداحافظی کرد و رفت داشت پیاده میرفت
داشت با خواهرش حرف میزد
هوا نسبتا سرد بود و کم مونده بود به خونه برسه
وارد ساختمون شد و آسانسور زد
آسانسور اومد پایین و سوار شد رفت بالا و درو باز کرد و دید که خواهرش تو اتاق خوابیده
کلا تو فکر اون پسر بود از جذابیتش و براش پیام اومد از طرف تهیونگ
سلام “
سلام “
چطوری ؟”
خوبم تو چی ؟؟
اما دیگه جوابی از طرف اون پسر نگرفت و میتونم رک یکم تا ساعت ۴ صبح بیدار بود که یابد پیام بده ولی نه هیچ کسی پیام نداد و رو مبل خوابش برد …
۱.۲k
۰۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.