منو دوستام تو مدرسه ۲
همین که فرود اومدم عین خر دویدم سمت حموم کههههه پام رف رو کازوتورا*موز*و لیز خوردم
من:ریدم تو دهنت ای موز.....کازوتورا تورو تسخیر کرده*وات ده هل🗿🚬🔪*
رفتن حموم داشتم خودمو میشستم صابون رف تو چاه دستشویی*این روتین روزمرگی منه*چون میدونستم قرار بود همچین اتفاقی بیوفته
من:عجب روز خوبی*باز کردن صابون جدید ووووووووو.........
صابون افتاد زمین ندیدمش پام رفت روش سرم خورد به کابینت،کابینت درش باز شد خمیر دندونم درش باز شد خورد تو صورتم
من:ایتاااایییی خمیر دندون تمههههه
خمیر دندون رو برداشتم الزاااااارت پام رف رو اردک حموم و با مخ رفتم تو دیوار*زندگی من واقعا خوبه🙄🙄*
انیا:اههه خودمو ساییدم هعی دارم زنگ میزنم
اومد در حموم رو باز کرد و با من کبود مواجه شد
انیا:یا موزان جکسون اعظم کی بهت حمله کرده
من:با وسایل حموم کلنجار رفتم🥹
انیا منو کول کرد و منم گرفتم خوابیدم
رسیدیم مدرسه
استاد:دانش آموز های جدید بیان تو
انیا:انیا فورجر هستم
من:شینوهارا ثورا
کیمی:کوچو کیمی
کوکی:هایکو کوکی
هینا:یاماگیشی هینا
ا/ت:......*فامیلیتون*ا/ت
همه:خوشبختیمم
.....:ا/ت چاااان ثوراااا چاااان منو شناختی
ا/ت/ثورا:مااااااااایییییککککککییییییی
دوستام:واااات ده فااااخ
باجی:سلام اسکلا
میت:ههههه خدااااا عین کسایی که از تیمارستان فرار کردن شدیییید
*فلش بک*
منو ا/ت داشتیم رئیس و معاون پیشی های ولگرد رو میزدیم که ۲ تا دیگه اومدن فکر کردیم اونا هم عضو پیشی های ولگرد هستن پس با پا رفتیم تو دهنشون که کیمی گفت
دیوث اااااا اونا کمک عن
من:زارت
ا/ت:نو نو نو نو نو الزااااارت
*تو بیمارستان*
مایکی و باجی به هوش اومدن و دیدن که ا/ت و ثورا دارن با موهاشون ور میرن
مایکی:اومدم بهشت باجی یه دختر خشگل بالا سرمه فکر کنم فرشته مرگمه
باجی:منم رفیق خداحافظ
پارت بعد ۴ لایک
من:ریدم تو دهنت ای موز.....کازوتورا تورو تسخیر کرده*وات ده هل🗿🚬🔪*
رفتن حموم داشتم خودمو میشستم صابون رف تو چاه دستشویی*این روتین روزمرگی منه*چون میدونستم قرار بود همچین اتفاقی بیوفته
من:عجب روز خوبی*باز کردن صابون جدید ووووووووو.........
صابون افتاد زمین ندیدمش پام رفت روش سرم خورد به کابینت،کابینت درش باز شد خمیر دندونم درش باز شد خورد تو صورتم
من:ایتاااایییی خمیر دندون تمههههه
خمیر دندون رو برداشتم الزاااااارت پام رف رو اردک حموم و با مخ رفتم تو دیوار*زندگی من واقعا خوبه🙄🙄*
انیا:اههه خودمو ساییدم هعی دارم زنگ میزنم
اومد در حموم رو باز کرد و با من کبود مواجه شد
انیا:یا موزان جکسون اعظم کی بهت حمله کرده
من:با وسایل حموم کلنجار رفتم🥹
انیا منو کول کرد و منم گرفتم خوابیدم
رسیدیم مدرسه
استاد:دانش آموز های جدید بیان تو
انیا:انیا فورجر هستم
من:شینوهارا ثورا
کیمی:کوچو کیمی
کوکی:هایکو کوکی
هینا:یاماگیشی هینا
ا/ت:......*فامیلیتون*ا/ت
همه:خوشبختیمم
.....:ا/ت چاااان ثوراااا چاااان منو شناختی
ا/ت/ثورا:مااااااااایییییککککککییییییی
دوستام:واااات ده فااااخ
باجی:سلام اسکلا
میت:ههههه خدااااا عین کسایی که از تیمارستان فرار کردن شدیییید
*فلش بک*
منو ا/ت داشتیم رئیس و معاون پیشی های ولگرد رو میزدیم که ۲ تا دیگه اومدن فکر کردیم اونا هم عضو پیشی های ولگرد هستن پس با پا رفتیم تو دهنشون که کیمی گفت
دیوث اااااا اونا کمک عن
من:زارت
ا/ت:نو نو نو نو نو الزااااارت
*تو بیمارستان*
مایکی و باجی به هوش اومدن و دیدن که ا/ت و ثورا دارن با موهاشون ور میرن
مایکی:اومدم بهشت باجی یه دختر خشگل بالا سرمه فکر کنم فرشته مرگمه
باجی:منم رفیق خداحافظ
پارت بعد ۴ لایک
۳.۹k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.