فصل ۲ پارت ۱۸ ( پارت ۳۵)
بعدش رفتیم سمت بقیه شروع به کار کردیم تا ساعت ده شب هممون داشتیم میپوکیدیم
° وای مردم خیلی خستمه
& اااا میخوام برم بخوابم خدافظ
* بای
™ بهتر دیگه بریم خونه بچه ها
همه : اوکی
* اوکی بریم آیونگ
+ اوم......
- کجا کجا؟؟؟
+ کوک میخوام برم بخوابم خستمه
- ببخشید ولی ما هنوز کار داریمااااا
پسرا : اوهههه
+ خفه شید بی ادبا
- خب پس با اجازتون ما میریم
+ نه کو....اییییی ولم کنننن
که یه دفه کوک بلندم کرد گذاشتم رو شونش و بردیم سمت پارکینگ
+ یااااا بزارم زمین کوککککککک( داد)
- فعلا پسرا
+ تهیونگگگگگگگگگگگگگ ( داد)
* ببخشید آبجی
- هههه آروم باش لیتل گرل نزار ددی بیشتر از این خشن شه ( آروم جوریکه فقط آیونگ بشنوه)
+ هیییییی نمیخوام بیاممممم بچه هاااااا
= ببخشید آیونگ کاری از دست ما بر نمیادددد
دیگه میدونستم کارم ساختس رسید به ماشینش بلاخره گذاشتم زمین اومدم در برم که محکم از کمرم گرفتم گذاشتم تو ماشینو کمربند و بست و خودش از اون ور سوار شد
- که میخواستی فرار کنی ها؟؟؟
+ هوم من موخام بخوابم
- پس راند بیشتر اضاف میکنم
+ یااااا کوکککک
- نترس قرار نیست جر بخوری بیب
+ اههههه( گریه الکی )
تا ماشین حرکت کرد و از پارکینگ زدیم بیرون کوک دستشو گذاشت رو رون پام و هی فشار میداد و میزد روش
+ میشه بگی دقیقا داری چیکار میکنی؟؟
- اوفففف بیب داری دیونم میکنی دیگه تحمل ندارم
+ بسم الله الرحمن الرحیم( یکم آروم)
- چی؟
+ هیچی
دیگه تا خوده خونه چیزی نگفتم که رسیدیم خیلی میترسیدم نمیدونم چرا بعد یه دفه اومد و براید بلندم کرد و رفت مستقیم تو اتاق و انداختم رو تخت
° وای مردم خیلی خستمه
& اااا میخوام برم بخوابم خدافظ
* بای
™ بهتر دیگه بریم خونه بچه ها
همه : اوکی
* اوکی بریم آیونگ
+ اوم......
- کجا کجا؟؟؟
+ کوک میخوام برم بخوابم خستمه
- ببخشید ولی ما هنوز کار داریمااااا
پسرا : اوهههه
+ خفه شید بی ادبا
- خب پس با اجازتون ما میریم
+ نه کو....اییییی ولم کنننن
که یه دفه کوک بلندم کرد گذاشتم رو شونش و بردیم سمت پارکینگ
+ یااااا بزارم زمین کوککککککک( داد)
- فعلا پسرا
+ تهیونگگگگگگگگگگگگگ ( داد)
* ببخشید آبجی
- هههه آروم باش لیتل گرل نزار ددی بیشتر از این خشن شه ( آروم جوریکه فقط آیونگ بشنوه)
+ هیییییی نمیخوام بیاممممم بچه هاااااا
= ببخشید آیونگ کاری از دست ما بر نمیادددد
دیگه میدونستم کارم ساختس رسید به ماشینش بلاخره گذاشتم زمین اومدم در برم که محکم از کمرم گرفتم گذاشتم تو ماشینو کمربند و بست و خودش از اون ور سوار شد
- که میخواستی فرار کنی ها؟؟؟
+ هوم من موخام بخوابم
- پس راند بیشتر اضاف میکنم
+ یااااا کوکککک
- نترس قرار نیست جر بخوری بیب
+ اههههه( گریه الکی )
تا ماشین حرکت کرد و از پارکینگ زدیم بیرون کوک دستشو گذاشت رو رون پام و هی فشار میداد و میزد روش
+ میشه بگی دقیقا داری چیکار میکنی؟؟
- اوفففف بیب داری دیونم میکنی دیگه تحمل ندارم
+ بسم الله الرحمن الرحیم( یکم آروم)
- چی؟
+ هیچی
دیگه تا خوده خونه چیزی نگفتم که رسیدیم خیلی میترسیدم نمیدونم چرا بعد یه دفه اومد و براید بلندم کرد و رفت مستقیم تو اتاق و انداختم رو تخت
۴.۶k
۲۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.