پارت ۱۲
رفت بیرون و در رو زد بهم و امیر اومد بر پیش ارسلان
دیانا=امیر میری بیرون اون پورش رو با سندشم تو ماشین با این هودی شو اول یه بو کردم و یه بوی خاصی میداد و دادم به امیر گفت برو بهش بده
امیر=گفتم اخه
دیانا آخه نداریم
امیر رفتم بیرون و دیدم ارسلان داره گریه میکنه و داره خودش رو میزنه رفتم پیشش.
یهووووو
دیانا=امیر میری بیرون اون پورش رو با سندشم تو ماشین با این هودی شو اول یه بو کردم و یه بوی خاصی میداد و دادم به امیر گفت برو بهش بده
امیر=گفتم اخه
دیانا آخه نداریم
امیر رفتم بیرون و دیدم ارسلان داره گریه میکنه و داره خودش رو میزنه رفتم پیشش.
یهووووو
۱۸.۶k
۱۲ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.