عشق مجدد پارت 4
ولی بنظر رزی این یکم زیادی سختگیری بود
حالا کار چی بود.
رزی باید میرفت توی یه کارگاهی ک غذا میفروختن اما توشون پنبه میریختن جای شیرینی و رزی مجبور بود به عنوان خدمتکار وارد اونجا بشه و تظاهر کنه خدمتکاره و فیلم بگیره یواشکی
خب رزی اماده ای
ب ب ب بله اقای سان
خب حرکت کنیم
همه باهم به سمت اون کارگاه راه افتادن
رزی لباس خدمتکاری پوشید و رفت تو با یه سطل روی سطل دوربین مخفی بود
رفت تو و کار میکرد اما خیلی ضایع بود
اون مرد که کار. میکرد گفت
دختر تو کی هستی
م م من خدمتکارم
ولی خدمتکار ما زبونش نمیگرفت
اون خواهرمه نبود من اومدم ب جاش
اها باش
یکی از پشت تفنگ گذاشت رو سر رزی
هی
تکون نخور میخوای با دوربینت همه چیو لو بدی؟
رزی هولش داد فرار کرد تو اتاق آشپزی
وای خدا و و و واییییی چیکار کنم
همون لحظه اقای سان فهمید و دویید سمت اون اتاق از پشت شیشه دستشو گرفت و کشید بیرون
باهم فرار کردن و رفتن زیر پل
رزی گشنش شد
غذا میخوری؟
بله م م م مرسی
حالا کار چی بود.
رزی باید میرفت توی یه کارگاهی ک غذا میفروختن اما توشون پنبه میریختن جای شیرینی و رزی مجبور بود به عنوان خدمتکار وارد اونجا بشه و تظاهر کنه خدمتکاره و فیلم بگیره یواشکی
خب رزی اماده ای
ب ب ب بله اقای سان
خب حرکت کنیم
همه باهم به سمت اون کارگاه راه افتادن
رزی لباس خدمتکاری پوشید و رفت تو با یه سطل روی سطل دوربین مخفی بود
رفت تو و کار میکرد اما خیلی ضایع بود
اون مرد که کار. میکرد گفت
دختر تو کی هستی
م م من خدمتکارم
ولی خدمتکار ما زبونش نمیگرفت
اون خواهرمه نبود من اومدم ب جاش
اها باش
یکی از پشت تفنگ گذاشت رو سر رزی
هی
تکون نخور میخوای با دوربینت همه چیو لو بدی؟
رزی هولش داد فرار کرد تو اتاق آشپزی
وای خدا و و و واییییی چیکار کنم
همون لحظه اقای سان فهمید و دویید سمت اون اتاق از پشت شیشه دستشو گرفت و کشید بیرون
باهم فرار کردن و رفتن زیر پل
رزی گشنش شد
غذا میخوری؟
بله م م م مرسی
۲۰.۵k
۰۱ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.