p 4
p 4
رفتم گرفتم بخابم اما بازم نتونستم
اخرش مجبور شدم برم اتاقش
اروم درو باز کردمو پاور چین پاورچین وارد اتاقش شدم
#تهیونگ
به محض وارد شدنش خودمو زدم ب خواب گفتم شاید کار داره اما یهودیدم اومد خابید پوزنخد زدم
#ا. ت
رفتم کنارش خوابیدم پشت بهش اونم پشتش بم بود
پرش زمانی صبح
تو خواب بودم ک ته صدام زد
ته: ا. ت پاشو صبحانمو اماده کن باید برم
ا.ت: برو باو من خوابم میاد
ته: چی گفتی. دفعه بعد اینجوری صحبت کنی هر چی دیدی از چش خودت دیدی
ا. ت: مثلا چیکار میکنی(لبخند)
یهو ته افتادم روم و مچ دستامو گرفت ولباسمو داد بالا
ا. ت: هی از روم پاشوووووووو چیکار داری میکنیییییی
دستشو گذاشت رو زخمم و جیغم رف هوا اخه خیلی درد داشت
پاشد و رف پاشدم نشستم لباسمو دادم بالا اخخخخخخخ زخمم عفونت کرده بود دردشم شروع شده بود
با گریه رفتم و ته رو صدا زدم
ته: چیه چی شده(با تعجب)
ا. ت: زخممممممم
ته: بیا اینجا ببینم
رفتم لباسمو کشید بالا و با دیدم زخمم تعجب کرد
ته: تو با خودت چیکار کردی اخه
باید بخیه هاش کشیده شه برو بخواب رو مبل تا بیام
ا. ت: ن خودش خوب میشه
ته: ترسیدی(لبخند خبیث)
ا. ت: ن خیر(با بغض)
دراز کشیدم رومبل
شروع کرد ب کشیدن بخیه هام همینجوری داشتم اروم گریه میکردم ک پاشدو گفت تموم شدم رف برام ی لباس دخترونه اورد تا دیدم گفتم تو زن داری؟
ته: ن بابا ماله خواهرمه
ا. ت: ط مگه خواهر داری
ته: اره اخر هفته ها میاد اینجا
رفتم گرفتم بخابم اما بازم نتونستم
اخرش مجبور شدم برم اتاقش
اروم درو باز کردمو پاور چین پاورچین وارد اتاقش شدم
#تهیونگ
به محض وارد شدنش خودمو زدم ب خواب گفتم شاید کار داره اما یهودیدم اومد خابید پوزنخد زدم
#ا. ت
رفتم کنارش خوابیدم پشت بهش اونم پشتش بم بود
پرش زمانی صبح
تو خواب بودم ک ته صدام زد
ته: ا. ت پاشو صبحانمو اماده کن باید برم
ا.ت: برو باو من خوابم میاد
ته: چی گفتی. دفعه بعد اینجوری صحبت کنی هر چی دیدی از چش خودت دیدی
ا. ت: مثلا چیکار میکنی(لبخند)
یهو ته افتادم روم و مچ دستامو گرفت ولباسمو داد بالا
ا. ت: هی از روم پاشوووووووو چیکار داری میکنیییییی
دستشو گذاشت رو زخمم و جیغم رف هوا اخه خیلی درد داشت
پاشد و رف پاشدم نشستم لباسمو دادم بالا اخخخخخخخ زخمم عفونت کرده بود دردشم شروع شده بود
با گریه رفتم و ته رو صدا زدم
ته: چیه چی شده(با تعجب)
ا. ت: زخممممممم
ته: بیا اینجا ببینم
رفتم لباسمو کشید بالا و با دیدم زخمم تعجب کرد
ته: تو با خودت چیکار کردی اخه
باید بخیه هاش کشیده شه برو بخواب رو مبل تا بیام
ا. ت: ن خودش خوب میشه
ته: ترسیدی(لبخند خبیث)
ا. ت: ن خیر(با بغض)
دراز کشیدم رومبل
شروع کرد ب کشیدن بخیه هام همینجوری داشتم اروم گریه میکردم ک پاشدو گفت تموم شدم رف برام ی لباس دخترونه اورد تا دیدم گفتم تو زن داری؟
ته: ن بابا ماله خواهرمه
ا. ت: ط مگه خواهر داری
ته: اره اخر هفته ها میاد اینجا
۵۹.۶k
۲۰ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.